بررسی رابطه تلویزیون و پرخاشگری کودکان و نوجوانان از دیدگاه مربیان مدارس و مشاوران کلینیکی

بررسی رابطه تلویزیون و پرخاشگری کودکان و نوجوانان از دیدگاه مربیان مدارس و مشاوران کلینیکی

چکیده :

این مقاله با هدف بررسی رابطه بین تماشاي تلویزیون و خشونت کودکان از دیدگاه مربیان مدارس و مشاوران کلینیکی صورت یافته است. از جمله مهمترین نظریات مطالعه شده می توان به نظریه کاشت اشاره کرد و در مجموع برخی از نظریات به تأثیرات مثبت خشونت تلویزیونی و برخی به اثرات منفی خشونت تلویزیونی پرداختند.

از طرف دیگر برخی تأثیرات تلویزیون را مستقیم، آنی و عمیق و برخی غیرمستقیم و سطحی دانسته اند. این مقاله به روش کیو انجام شده است که تکنیک گردآوري داده ها در آن پرسشنامه جداول مربوط به میزان توافق گویه ها و SPSSمی باشد. حجم نمونه برابر با 50 نفر می باشد. در نهایت از طریق نرم افزار کوانل و یکطرفه به عنوان یافته هاي این تحقیق تنظیم شد.

مهمترین نتایج به دست آمده از tو آزمون Zمیزان اختلاف گویه ها از طریق نمره این پژوهش به شرح زیر می باشد:


– مربیان مدارس بیشتر از مشاوران کلینیکی بر این باورند که تلویزیون نقشی قوي، گسترده و مستقیم در خشونت تلویزیونی دارد.
– مشاوران کلینیکی بر خلاف مربیان مدارس ، اعتقادي به نقش تحصیلات خانواده در میزان تأثیرپذیري کودکان از خشونت تلویزیونی ندارند.
– مربیان مدارس و مشاوران کلینیکی هر دو موافقند که کودکانی که در خانواده هاي پرتنش زندگی می کنند، بیشتر از دیگر کودکان از خشونت تلویزیونی تأثیر می پذیرند.

 



بررسی رابطه خشونت تلویزیونی با خشونت واقعی در میان کودکان

مقدمه


با نگاهی به دنیاي اطراف خود، به روشنی درمی یابیم که در دنیاي امروز، خشونت موج می زند و خشن بودن نشانه قدرت است و جذّابیت زیادي دارد. در این دنیا، انسان ها در لحظاتی که تحت فشارند خشن می شوند و درست در همین لحظات، نوجوانان و بزرگسالان به باورهاي قدیمی خود، درباره نقش خشونت در جامعه و رفتارهاي افراد رجوع می کنند; باورهایی که بخش عمده اي از آنها متأثر و برگرفته از تلویزیونی است که نمایانگر اوج خشونت در زیباترین و فریبنده ترین جلوه هاست و این یک امر مسلّم و بدیهی است که کسی نمی تواند در آن شک کند.

این موضوع زمانی اهمیت می یابد که به این نکته توجه داشته باشیم که کودکان در خردسالی به طور کامل و واضح نمی توانند بین واقعیت و خیال مرزي قائل شوند، ممکن است هر آنچه در تلویزیون می بینند واقعی بپندارند. بنابرابن چنانچه شاهد برنامه هاي با محتواي ناخوشایند باشند، به احتمال زیاد تاثیر زیانباري بر الگوهاي فکري، هیجانی ورفتاري آنها خواهند داشت.

از این رو باید به پدر و مادر آموزش داد که از فرزندانشان بخواهند آنچه را که در برنامه هاي تلویزیونی می بینند با اتّفاقات واقعی مقایسه کنند. آنان باید به کودکان تفهیم کنند که تلویزیون در واقع مانند یک داستان گو است که داستانهاي آن ساختگی است. آنان می توانند به زبانهاي ساده به کودکان تفهیم کنند که چگونه از جنبه هاي فنّاورانه مانند موزیک و نورپردازي، براي تحت تاثیر قرار دادن هیجان ها و عواطف مخاطبان بهربرداري می شود. ( حکیم آرا، 245:1388)

مباحثی که به خشونت رسانه اي می پردازد و بخشی که به راه هاي پیشگیري از زیان هاي خشونت رسانه اي دلالت دارد از این جمله است. دیدگاه هاي نظري درباره چگونگی تاثیر خشونت رسانه اي بر یادگیري و رفتار پرخاشگرانه و تأثیر مخرب آن مورد توجه بوده است آنچه در همه پژوهش هاي انجام شده بیان می شود این حقیقت است که رسانه هاي جمعی نیز به عنوان عاملی در رفتار خشونت آمیز نقش دارند. باید پذیرفت و این را درك نمود که هیچ عاملی به تنهایی سبب رفتار خشونت آمیز نیست.

همین طور خشونت رسانه اي نه تنها مهمترین عامل تأثیرگذار بر اعمال خشونت بار نیست بلکه هر عمل خشونت باري که بر صفحه تلویزیون ظاهر می شود، نیز به تنهایی عامل خشونت به شمار نمی رود . دیگر آنکه رفتار خشنی که از هر کودك یا بزرگسالی در پی دیدن تصویر خشونت بار سر می زند نباید به حساب نمایش خشونت در رسانه گذاشته شود با این حال شواهد روشنی وجود دارد که دیدن خشونت رسانه اي می تواند بر رفتار خشن مشاهده کننده موثر باشد. (محمدعلی حکیم آرا، 250:1388)

نیل پستمن معتقد است که دوران کودکی رو به زوال می رسد و کودکان؛ بزرگسالانی در قالب سنین کودکی می باشند. از دیدگاه او زوال دوران کودکی و حذف کودکی از دوران عمر انسان و تقلید از اعمال بزرگسالان، متأثر از تلویزیون از دگرگونی هاي منفی عصر حاضر است.

او بر این باور است که این تغییرات و تحولات و دگرگونی هاي حیرت آور و هراس انگیز که هم در افزایش تعداد جرائم و هم در افزایش میزان خشونت و بزهکاري و جنایت آفرینی خردسالان و هم در عکس العمل قانون گذاران و ضابطین قانون، رد پاي آنها دیده می شود، مسلّماً داراي دلائل و عوامل متعددي می باشد ولی دلایل هر چه باشند، هیچکدام واضح تر و قانع کننده تر از این نمی باشد که اندیشه و ایده کودکی سر به نسیان گذارده و اقتضائات دوران کودکی از سن و عمر انسان حذف گشته و تفاوت هاي خردسال و بزرگسال به کلی از بین رفته است.

کودکان ما امروز در جامعه اي زندگی می کنند که ساختار روانی و فرهنگی و سیاسی آن، تفاوت هاي ویژه خردسالان را با شرایط زندگی بزرگسالان محترم نشمرده و براي آن ارزش و اعتبار خاص قائل نمی باشد. وقتی که دریچه هاي جهان بزرگسالان با همه خصوصیات آن به روي اطفال خردسال باز می شود، طبیعی و بدیهی است که همه چیز اینها مورد تقلید آنان قرار می گیرد؛ از آن جمله: ارتکاب به جرائم مردانه! (پستمن، 269:1388)

این تحقیق درصدد برآمده است بررسی نماید تاثیرات تماشاي برنامه هاي گوناگون تلویزیونی چگونه بر رفتار کودکان (خشونت ) موثر است، تا با ارائه راهکارهایی بتوان الگویی ارائه نمود تا حداکثر استفاده وحداقل ضرر محتمل را با ایجاد بررسی رابطه خشونت تلویزیونی با…
آموزش هاي لازم براي والدین و فرزندان و از طرفی با حساس نمودن و نشان دادن وظیفه خطیر برنامه سازان رسانه ملی که به درستی از آن به نام دانشگاه نام برده شده است گوشزد نمود تا بتوانند ایدئولوژي و خط مشی حکومتی اسلامی و ایرانی را که جداي از دیگر کشور ها می باشد نهادینه و به اجرا گذارند.

 

فرضیه هاي پژوهش

– میان دیدگاه هاي مربیان (مشاوران آموزش و پرورش و مشاوران کلینیکی) در ارتباط با میزان تأثیرگذاري خشونت مشاهده شده از تلویزیون و رفتارهاي خشونت آمیز کودکان در دنیاي واقعی تفاوت هایی وجود دارد.
– از دیدگاه هاي مربیان میزان سواد رسانه اي والدین بر تاثیرپذیري کودك از خشونت تلویزیونی نقش دارد.
– از دیدگاه هاي مربیان میزان تحصیلات والدین بر تاثیرپذیري کودك از خشونت تلویزیونی نقش دارد.
– از دیدگاه هاي مربیان نوع خانواده بر تاثیرپذیري کودك از خشونت تلویزیونی نقش دارد.
– از دیدگاه هاي مربیان خشونت تلویزیونی بر پسران نسبت به دختران تاثیرگذارتر است.
– از دیدگاه هاي مربیان طبقه اجتماعی کودك بر میزان تاثیرپذیري از خشونت تلویزیونی نقش دارد.

مفاهیم تحقیق

خشونت تلویزیونی و خشونت واقعی:

در گذشته نه چندان دور، بحث در مورد خشونت در رسانه ها، محدود به توصیف زد و خوردهاي شدید فیزیکی، تیراندازي و امثال آن بود و هنگامی که شخصی با استفاده از نیروي تهدید و خشونت فیزیکی بر دیگري غلبه می یافت این تعریف خشونت روانی را نیز شامل می شد اما بعدها این تعریف گسترش بیشتري یافت و بی حرمتی ها را نیز چه به صورت حقیقی و چه به شکل تهدید دربرگرفت.

خشونت تلویزیونی به تنهایی مسئول گرایش هاي تجاوزي و رفتار غیراجتماعی نیست اما از جمله عوامل خطرناك در این زمینه به شمار می
رود. در حقیقت بیشتر مطالعات بر این توافق دارند که روابطی ضعیف اما مثبت بین نمایش خشونت در تلویزیون و بروز  آن در رفتار واقعی انسان ها وجود دارد. (رشکیانی، 148:1387-147 )

ابعاد و عناصر خشونت تلویزیونی:

مفهوم خشونت شامل رفتار واحدي نیست بلکه حاوي مجموعه اي از رفتارهاست. این موضوع را ولیسر، گوویا، شریکو و کوریوو با استفاده از فهرست درجات خشونت که “باس” و “دورکی” ابداع کرده اند، بررسی نموده و هفت جنبه خشونت را یافته اند:

حمله (خشونت فیزیکی علیه دیگران)

خشونت غیرمستقیم (بدگویی مغرضانه، محکم بستن در، به راه انداخت داد و فریاد)

زودرنجی (بدخلقی، نق زدن، بهانه گرفتن، گستاخی، زودخشمی)

منفی گرایی (موضع گیري، مخالفت مداوم با افراد بالاتر از خود)

نارضایتی (حسادت و نفرت از دیگران بویژه مرتبط با سوء رفتار)

سوء ظن (فرافکنی، خصومت نسبت به دیگران، بی اعتماد)

ستیزه جویی کلامی (جدل کردن، فریاد کشیدن، تهدید کردن و دشنام دادن)

بنابراین، خشونت به طور کلی دو بعد دارد، نخست، عمل خشونت آمیز فیزیکی (یعنی آسیب رساندن جسمی) و دوم، خشونت نمادي (ابراز خشونت به طور معمول کلامی است و ابتدا آسیب روحی یا عاطفی به قربانی وارد می شود.) (فاضل، 39:1387)

شخصیت پرخاشگر در فیلم:

شخصیت هاي مختلف در برنامه هاي تلویزیونی خشونت را به روش هاي مختلف اعمال می کنند. پژوهش ها نشان می دهند بینندگان گروه هاي سنی مختلف، بیشتر از شخصیت هاي مهاجمی تقلید می کنند و خشونت را از افرادي فرا می گیرند که آنها را شخصیت هاي جذبی تشخیص داده باشند.

بنابراین، مهاجمی که شخصیتی جذاب یا دوست داشتنی دارد، می تواند در مقایسه با مهاجمی که شخصیتی خنثی یا غیرجذاب دارد، الگوي رفتاري قوي تري باشد. (حاتمی، 68:1387)

 

جهانی شدن و خشونت در رسانه:

 

این معضل (خشونت در رسانه) همراه با روند جهانی شدن، تنها به رادیو و تلویزیون و جراید محدود نمی شود چنان که در حال حاضر رسانه هاي نوین ارتباطی را نیز محمل جدید خود ساخته است.

براي مثال اینترنت به عنوان رسانه نوین ارتباطی با گستره وسیع که استفاده از آن امروزه در بین خانواده ها و به خصوص نوجوانان بسیار رایج است، در عین حال که عرضه کننده اطلاعات مثبت و مفید است در بسیاري از موارد می تواند حامل پیام هاي خشونت بار و خطرناك باشد.

بنابر مطالعات متعدد خشونت رسانه اي تأثیرات ناهنجار مختلفی بر مخاطبان بویژه کودکان و نوجوانان دارد. خشونت رسانه اي، به ویژه به کودکان زیر 8 سال صدمات روحی و جسمی جبران ناپذیري وارد می کند؛ زیرا آنها نمی توانند به راحتی تفاوت بین دنیاي حقیقی و خیالی را درك کنند. (شفیعی،24:1383)

پیشینه تحقیق

پژوهش هاي زیادي پیرامون مسئله تأثیر خشونت تلویزیونی بر خشونت و پرخاشگري کودکان انجام شده است. در سطح داخلی، اکثر تحقیقات انجام شده به روش پیمایشی بوده و میزان تأثیرگذاري خشونت تلویزیونی را از طریق پرسشنامه هاي توزیع شده در میان کودکان سنجیده است.

در بخش پژوهش هاي خارجی، اکثر پژوهشگران با مطالعه کودکان به صورت آزمایشی و یا مصاحبه سعی بر آن داشته اند تا میزان تأثیرگذاري فیلم هاي خشونت آمیز و جنایی را بر رفتار کودکان بررسی نمایند. یکی از مطالعات نیز به صورت اسنادي انجام شده تا نقائص مدل تأثیر رسانه را دریابد.

هلن نیک بخش در پژوهش خود با عنوان ” میزان تاثیر تلویزیون بر رفتار خشونت آمیز در میان دانش آموزان مناطق 2و 15 شهر تهران ” میان تماشاي خشونت تلویزیونی باجنس، میزان تماشا تلویزیون، نوع فیلم مورد علاقه، زمان پخش برنامه ها،نظارت والدین، آمادگی هاي پیشین، تقلید از  هنرپیشه ها، منطقه سکونت با توسل به خشونت رابطه وجود دارد .

و میان تماشاي خشونت تلویزیونی و پایگاه اقتصادي اجتماعی ( درآمد ، تحصیلات ، وشغل والدین ) و پایبندي مذهبی رابطه وجود ندارد.

نتایج تحقیق مریم حسینی انجدانی نشان داد که تماشاي کارتون خشونت آمیز نجات کودکان بر پرخاشگري فیزیکی آزمودنی ها پس از تماشا موثر واقع شده است.

به این ترتیب که پرخاشگري فیزیکی آزمودنی ها پس از تماشاي کارتون افزایش یافت.

یک تحقیق در آمریکا

تحقیق ملّی در زمینه خشونت تلویزیونی در آمریکا به مدپت سه سال پیاپی (توسط ویلسون و همکاران 1996 ،ویلسون و همکاران 1997 ،وفدرمان وهمکاران 1998 ) اجراشد . تجزیه و تحلیل مطالعات نشان داد که در تلویزیون خشونت اغلب به صورتی جذاب و داراي وجهه نشان داده می شود. این مطالعات و تحقیقات در ضمن به ارائه عواملی پرداخته اند که امکان بروز پرخاشگري را در برنامه ها افزایش می دهند. این عوامل عبارتند از :

1- گناهکار و مجرمی که قیافه جذّاب دارد

2- خشونتی که داراي دلیل موجه است

3- خشونتی که بدون مجازات می ماند .

4- خشونتی که حداقل پیامد بد را براي قربانی دارد .

5- خشونتی که واقعی به نظر می رسد.

محققان همواره تأکید کرده اند که عوامل زیادي در بروز بررسی رابطه خشونت تلویزیونی با پرخاشگری و خشونت سهم دارند اما نتیجه گیري آنها این بوده است که شیوه هاي ارائه خشونت در تلویزیون ، خطر آسیب رسانی به کودکان را به طور جدي در بردارد. دانشگاه استانفورد ( 1961 )

نتایج این تحقیق نشان داد ، « لیل پارکر » ، « ویلبرشرام » . تلویزیون در زندگی فرزندان ما که گنجینه لغات، آگاهی ها و اطلاعات تماشاگران تلویزیون، در سطوح فرهنگی خاص خود، غنی و گسترده است.

قدرت خلّاقه و ذهنیت پویاي تماشاگران فراتر و توان هماهنگ شدن آنها با بزرگسالان به مراتب بیشتر است. تحریک پذیري تماشاگران تلویزیون زیاد است. به همین دلیل امکان تاثیرگذاري منفی به صورت ابراز حرکات ضد اجتماعی و یا پدیداري تنشها در میان آنها بیشتر است.

وان دروت بر روي کودکان تحقیقی انجام داده است که در آن واکنش آن ها نسبت به برنامه هاي کامل ،تحت شرایط تماشاي کنترل شده سنجیده شد. او دریافت کودکان را از خشونت تلویزیونی در سه مدرسه هلند اندازه گیري کرد. در تمام این مدرسه ها به 314 کودك 9 تا 11 سال بخش هاي کاملی از هشت مجموعه تلویزیونی نشان داده می شود.

نتایج تحقیقات نشان داد که از بین برنامه هایی که در این برسی براي کودکان به نمایش گذاشته شدند. برنامه هایی که در خصوص اجراي قانون بودند، رتبه واقع گرایانه بودنشان بالاتر بود و کودکان برنامه هاي واقع گرایانه را با درگیري و احساس بیشتر و بی اعتنایی کمتر تماشا می کردند. همچنین دو مجموعه نمایشی جنایی از نظر کودکان حاوي بیشترین میزان خشونت بودند.

چارچوب نظري

به طور کلی نظریه هاي مربوط به خشونت رسانه اي به دو دسته تقسیم می شوند:

1- برخی از نظریه پردازان این حوزه بر این باورند که رسانه ها به طور مستقیم بر رفتارهاي کودکان تأثیر می گذارند و خشونت تلویزیونی، خشونت واقعی را در کودکان تشدید می کند.

2- برخی دیگر بر این باورند که نباید با این میزان بدبینی به خشونت تلویزیونی نظر کرد؛ بلکه باید گفت خشونت تلویزیونی به نوعی مجهز به خاصیت بازدارندگی می باشد. که در ادامه به تفصیل به آن می پردازیم:

معتقدان به ذاتی بودن پرخاشگري


مشاهده فجایعی که انسانها نسبت به یکدیگر مرتکب شده و می شوند سبب شده است که عده اي از صاحب نظران از این نظر دفاع کنند که پرخاشگري در انسان جنبه ذاتی و فطري دارد. از میان این صاحب نظران دو چهره معروف فروید ، واضح مکتب روانکاوي و لورنز ( 1966 )جانور شناس مشهور اتریشی را می توان نام برد که هر دو به ذاتی بودن پرخاشگري در انسان اعتقاد دارند .

هم فروید هم لورنز معتقدند که پرخاشگري به عنوان یک نیروي نهفته در انسان داراي حالت هیدرولیکی است، یعنی، به تدریج در شخص متراکم و فشرده می شود و نیاز به تخلیه پیدا می کند . به نظر فروید اگر این انرژي به شکلی مطلوب و صحیح مثلاً، از طریق ورزشها و بازیها ، تخلیه شود جنبه سازنده خواهد داشت . در غیر این صورت به گونه اي مخرّب تخلیه می شود که اعمالی نظیر قتل ، ضرب و شتم ، تخریب و نظایر آن از این جمله اند . (کریمی، 207:1384)

معتقدان به اکتسابی بودن پرخاشگري


در برابر گروهی که به ذاتی بودن پرخاشگري اعتقاد دارند، گروه دیگري هستند که اصولاً چنین اعتقادي را در مورد انسان خطر ناك و مخرّب می دانند . به عقیده آنان چنین طرز فکري سبب می شود که پرخاشگري مانند میل به غذا ، یک واکنش اجتناب ناپذیر تلقی شده و بنابراین ، دست ما را در کنترل یا کاهش آن ببندد. این گروه معتقدند که برخلاف نظریه غریزیون، دلایل فراوانی می توان ارائه داد که پرخاشگري منشاء غریزي و ذاتی ندارد و به همین دلائل از لحاظ اجتماعی ، هم قابل آموزش است و هم قابل پیشگیري و کنترل است. (کریمی، 210:1384)

بررسی ارتباط رسانه های تصویری و تلویزیون و پرخاشگری کودکان

تأثیرات منفی خشونت رسانه اي

فرضیه برانگیختگی


فرضیه برانگیختگی یکی از نظریه هاي خشونت رسانه اي است که توسط تاننبوم مطرح شده است. وي بر این اعتقاد است که مواجهه با خشونت رسانه پرخاشگري را افزایش می دهد زیرا تحریک یا برانگیختگی مشاهده کنندگان را فزونی می بخشد. تصور می شود خود برانگیختگی احساسی، پاسخ فیزیولوژیک نامشخّصی باشد و افراد برحسب نوع موضوع مورد مشاهده آن را تعریف می کنند.

بنابراین، چنانچه بینندگان در حال تماشاي برنامه کمدي سرگرم کننده باشند این احتمال وجود دارد که برانگیختگی درونی خود را سرگرمی و چنانچه در حال تماشاي برنامه اي در حال خشونت باشند، آن را خشم تعبیر کنند.سلامت و مهر

فرضیه حساسیت زدایی


بر اساس این فرضیه، تماشاي مداوم خشونت از تلویزیون، منجر به کم شدن پاسخ عاطفی به خشونت موجود در صفحه تلویزیون و پذیرش سطوح بالاتر خشونت در زندگی واقعی می شود. بنابراین چنانچه بینندگان کودك و نوجوان برنامه هاي حاوي صحنه هاي خشونت آمیز را به میزان زیاد تماشا کنند، به وجود خشونت واقعی در زندگی عادت می کنند و در نتیجه تقاضا براي اشکال شدیدتر خشونت افزایش می یابد.

نتیجه تحقیقی که روي پسران صورت گرفت، نشان داد، افرادي که به صورت منظم شاهد برنامه هاي خشونت آمیز بودند در مقابل برنامه هاي خشونت آمیز جدید، برانگیختگی فیزیولوژیک کمتري نشان دادند.

فرضیه بازداري زدایی


طبق این فرضیه، کودکان و سایر افراد با آموزش و تجربه از انجام دادن رفتار پرخاشگرانه نهی می شوند، چنانچه مقدار زیادي خشونت در تلویزیون مشاهده کنند، بازداري خود را نسبت به اعمال پرخاشگرانه از دست می دهند و در تعامل با دیگران به راحتی به خشونت متوسل می شوند. کودکانی که شاهد برنامه هاي خشونت آمیز تلویزیونی هستند، درباره این برنامه ها در مدرسه گفتگو می کنند و به تدریج خشونت را به عنوان راهی براي حل مشکلات می پذیرند براي مثال به همکلاسی هاي خود صدمه می زنند، بحث و جدل می کنند، از قواعد کلاس پیروي نمی کنند و براي آنچه که می خواهند بردباري کمتري نشان می دهند. (حسینی انجدانی، 85 – 86:1387)

تأثیرات مثبت خشونت رسانه اي

نظریه پالایش


در این نظریه، خشونت رسانه اي به عنوان مفرّي بالقوه براي پرخاشگري و کاهش خشونت در دنیاي واقعی تلقّی می گردد. تأثیر پالایشی، ریشه در اعتقادات فیلسوف یونانی قدیم، ارسطو دارد. وي معتقد بود که تجربه تماشاي تراژدي، نتایج پالایشی به دنبال دارد و بعضی از هیجانات قوي مخاطبان را تسکین می بخشد.

این عقیده با آزمایش هاي فش باخ و سینگر به تحقیقاتی در زمینه تأثیرات رسانه اي تسرّي یافت. طبق نتایج یافته این محققان، تماشاي خشونت به افزایش پرخاشگري مخاطبان منجر نمی شود، برعکس از آنجا که پرخاشگري تجربه شده از طریق رسانه داراي تأثیر پالایشی است، تماشاي خشونت به کاهش پرخاشگري منتهی می شود. اگر نظریه پالایش صحیح باشد، رسانه داراي تأثیرات مثبت و منفی است. بنابراین نمی توان رسانه را براي داشتن پرخاشگري، به طور کامل مورد انتقاد قرار داد، بلکه عوامل دیگري از قبیل تربیت، سابقه، محیط خانه، فرهنگ و همسالان همراه با عناصر اجتماعی دیگر می تواند رفتار پرخاشگرانه را تحت تأثیر قرار دهد.

کارکرد هشدار رسانه


اگرچه بسیاري از محقّقان به تأثیر منفی خشونت رسانه اي معتقدند، خشونت رسانه اي می تواند داراي تأثیرات مثبت بویژه از دیدگاه کارکرد هشدار باشد. براساس این دیدگاه چنانچه کودکان به طور کامل از خشونت رسانه اي محافظت شوند، ممکن است دنیا را محلّی عاري از جنگ و دعوا و بی نقص تصور کنند که مردم آن همواره داراي روابط مناسبی با یکدیگر هستند.salamatomehr

برعکس کودکانی که در معرض خشونت رسانه اي قرار می گیرند از رسانه یاد می گیرند که چگونه موقعیت هاي خطرناك را حلّ و فصل کنند و در نتیجه آسیب پذیري کمتري دارند. به این ترتیب خشونت رسانه اي می تواند مفید واقع شود و به کودکان کمک کند تا دنیاي اطراف را بهتر درك کنند و خشونت را به عنوان واقعیت جامعه بپذیرند و این امر به نوبه خود به آنان کمک می کند تا به گونه اي مناسب با موقعیت هاي خطرناك روبرو شوند.  (حسینی انجدانی، 89:1387)

نظریه کاشت


نظریه کاشت کار عمده جرج گربنر و همکارانش است. گربنر و همکارانش نگران آن بودند که چگونه خشونتی که از تلویزیون به نمایش در می آید ترسی را که مردم از جنایت در پیرامون خود دارند تشدید می کند. (توسلی، 91:1380)

بنا بر نظر گربنر کسانی که مقدار زیادي از برنامه هاي خشونت آمیز تلویزیونی را تماشا می کنند نسبت به جهان نگاه وارانه اي دارند . یعنی این باور در آنان تقویت می شود که جهان خشن است و باید از آن ترسید . گربنر همچنین تصریح می کند که برنامه هاي خشونت بار تلویزیونی، حساسیت نسبت به خشونت را در دنیاي واقعی، در میان بینندگان این برنامه ها از میان می برد. (فاضل، 148:1387)

به نظر گربنر، تاثیر تجربه مداوم یک جهان نمادین که به طور وسیع تحت حاکمیت خشونت است و در آن گروه هاي خاصی از افراد کمتر به نمایش در می آیند و به طور خشن با آنها رفتار می شود، پیامدهاي وسیعتري از یادگیري صرف نقدهایی که به مرور ، بر نظریه کاشت جرج گربنر وارد شد ، رفتارهاي خشونت بار اتّفاقی دارد.(بري، 311:1384)

او را واداشت که با دست زدن به اصلاح نظریه خود ، دو مفهوم بنیادي متداول سازي و تشدید را به آن اضافه کند:

متداول سازي:

تماشاي زیاد تلویزیون باعث می شود بینندگان عقاید مشابه، یکسان یا نزدیک به هم پیدا کنند، حتی اگر از لحاظ وضیعت اقتصادي و تربیت خانوادگی به یک سطح اجتماعی تعلق نداشته باشند. حال آنکه افرادي که کمتر تلویزیون می بینند ، عقاید مختلف و متفاوتی دارند.(سورین و تانکارد، 392:1384-391)

تشدید:

هرچه محیط زندگی واقعی بینندگان شباهت بیشتر ونزدیکتر به وضعیتی داشته باشد که از تلویزیون نمایش داده می شود ، اثرات تشدید بیشتر می شود و به این ترتیب بینندگان به سمتی می روند که پاسخ هاي واقعی آنان بر پایه ذهنیات شکل گرفته از تلویزیون باشد . به عبارتی ، در صورتی که مشابه و مصداق خشونت که از تلویزیون پخش می شود ، در محیط زندگی واقعی تماشاگر اتفاق بیفتد ، اثرات کاشت ، شدت می یابد. (گربنر، 27:1994)

در مجموع می توان نتیجه گرفت بر خلاف تصوري که گربنر از مخاطبان تلویزیون ارائه داده است ، بینندگان لزوماً آنچه را می بینند به عنوان واقعیت نمی پذیرند (حالت منفعل ندارند)تحت تاثیر عوامل متعددي ، هر بیننده ممکن است تفسیر خاص خود را از آنچه در تلویزیون می بیند ، ارائه دهد . (شرام و دیگران، 67:1377)

روش شناسی

روش انجام کار در این مقاله روش کیو می باشد، هدف از تحقیق کیو، بیرون کشیدن ذهنیت هاست. در فرایند تحلیل آماري داده ها، افراد را دسته بندي می کنند. آنها هر کدام یک مرتّب سازي انجام داده اند، کسانی که مرتّب سازي شبیه به هم داشته باشند از لحاظ آماري، همبستگی بالایی دارند و همین مبناي تحلیل عاملی کیو است. (خوشگویان فرد، 20:1389 )

به منظور گردآوري داده هاي تحقیق از پرسشنامۀ بسته استفاده شده است. به منظور تهیه پرسشنامه بسته 48 سؤال در سطح ترتیبی طراحی شده است که با گزینه هاي کاملاً موافقم تا کاملاً مخالفم مورد سنجش قرار گرفته اند. جامعه آماري این پژوهش، مربیان مدارس و مشاوران کلینیکی می باشند.

روش نمونه گیري در این تحقیق غیر احتمالی از نوع هدفمند و حجم نمونه در این پژوهش 50 نفر می باشد.

یافته هاي تحقیق

فرضیه: میان دیدگاه هاي مربیان (مشاوران آموزش و پرورش و مشاوران کلینیکی) در ارتباط با میزان تأثیرگذاري خشونت مشاهده شده از تلویزیون و رفتارهاي خشونت آمیز کودکان در دنیاي واقعی تفاوت هایی وجود دارد.

می توان گفت، گویه هاي مورد اختلاف مشاوران کلینیک و مربیان Z با توجه به نتایج به دست آمده از نمره استاندارد مدرسه به شرح زیر می باشند:

گویه های مورد اختلاف مربیان مدارس و مشاوران کلینیک

طبق نتایج به دست آمده از نمره استاندارد Zگویه هاي مورد توافق مربیان مدرسه و مشاوران به ترتیب به شرح زیر می باشد:


– تماشاي برنامه هاي تلویزیونی متناسب با سن بزرگسالان توسط کودکان موجب بروز اختلال در رفتار کودکان می شود.
– وجود یک مربی کودك در هنگام ساخت برنامه ها و آگهی هاي تبلیغاتی موجب کاهش تأثیر خشونت تلویزیونی می شود.
– در صورت تشویق شدن رفتار خشونت آمیز از طرف شخصیت منفی داستان، کودك از رفتار او تقلید می کند.
– توجیه کردن رفتارهاي خشن در برنامه هاي تلویزیونی باعث افزایش رفتار پرخاشگرانه از سوي کودکان می شود.
– بهبود سریع و غیرطبیعی مضروب در برنامه هاي خشونت آمیز تلویزیونی، رفتار خشونت آمیز را در کودکان بیش از پیش تقویت می کند.
– انجام رفتار خشونت آمیز از طرف شخصیت مثبت داستان، بیشتر از رفتار دیگر شخصیت هاي داستان بر کودکان اثر می گذارد.
– واگذار کردن نقش هاي خشن به بازیگران محبوب و جذّاب تلویزیونی، این رفتارها را موجه می سازد.
– کودك حرکات و اعمال خشونت آمیز شخصیت هاي داستان را به خاطر می سپارد.
– کودکان از نقش هاي خشن در فیلم ها الگوپذیري می کنند.
– کودکان در خانواده هاي مقتدر و سختگیر نسبت به خانواده هاي آسان گیر، آسیب کمتري از برنامه هاي خشونت آمیز تلویزیونی می بینند.
– منطقه سکونت کودك با میزان تأثیرپذیري او از خشونت تلویزیونی رابطه دارد.
– همراه ساختن کودکان با شخصیت خشن داستان از طریق شگردهاي سینمایی، قباحت رفتار خشونت آمیز را کاهش می دهد.
– کودك سعی می کند رفتار خشونت آمیز مشاهده شده در فیلم هاي تلویزیونی را انجام دهد.
– برنامه هاي مستند خشونت آمیز به دلیل واقعی بودنشان از تأثیرگذاري بیشتري بر رفتار کودك برخوردارند.
– برنامه هایی که فاقد اطّلاع رسانی رنج سنی افراد براي تماشا می باشند، نسبت به دیگر برنامه ها بر رفتارهاي کودکان آثار مخرّب دارند.

فرضیه: طبقه اجتماعی کودك بر میزان تأثیرپذیري از خشونت تلویزیونی نقش دارد.(جداول در مقاله دانلودی پیوست شده )

جدول شماره 2

طبق آزمون انجام شده tیک گروهی برابر است با 552 .- با درجۀ آزادي 49 و با 95 درصد اطمینان و 5 درصد خطا می توان گفت از دیدگاه کارشناسان، طبقه اجتماعی نقشی بر تاثیرپذیري از خشونت تلویزیونی ندارد، به عبارت دیگر می توان گفت بین کودکان طبقه پایین و طبقه بالا در یادگیري خشونت تلویزیونی اختلاف معناداري وجود ندارد.

فرضیه: خشونت تلویزیونی بر پسران نسبت به دختران تاثیرگذارتر است.

طبق آزمون انجام شده tیک گروهی برابر است با 3.929 با درجۀ آزادي 49 و با 99 درصد اطمینان و یک درصد خطا می توان گفت طبق دیدگاه کارشناسان، جنسیت نقش معناداري بر تاثیرپذیري از خشونت تلویزیونی دارد، به عبارت دیگر می توان گفت کودکان پسر در مقایسه با کودکان دختر از برنامه خشونت آمیز تلویزیونی تاثیر بیشتري می پذیرند.

فرضیه: نوع خانواده بر تاثیرپذیري کودك از خشونت تلویزیونی نقش دارد.

طبق آزمون انجام شده tیک گروهی برابر است با 5.323 با درجۀ آزادي 49 و با 99 درصد اطمینان و 1 درصد خطا می توان گفت با توجه به دیدگاه کارشناسان، خانواده بر تاثیرپذیري از خشونت تلویزیونی نقش دارد، به عبارت دیگر می توان گفت بین کودکان خانواده هاي منسجم و کودکان خانواده هاي ازهم گسسته و سهل گیر در یادگیري خشونت تلویزیونی اختلاف معناداري وجود دارد.برنامه خشونت آمیز تلویزیونی بر کودکان خانوده هاي مقتدر و منسجم تاثیر منفی کمتري دارد.

فرضیه: میزان تحصیلات والدین بر تاثیرپذیري کودك از خشونت تلویزیونی نقش دارد.

 

طبق آزمون انجام شده tیک گروهی برابر است با 14.455 با درجۀ آزادي 49 و با 99 درصد اطمینان و یک درصد خطا می توان گفت از دیدگاه کارشناسان، تحصیلات والدین بر تاثیرپذیري از خشونت تلویزیونی نقش دارد، به عبارت دیگر می توان گفت بین کودکان خانواده تحصیلکرده و کودکان خانواده هاي کم سواد در یادگیري خشونت تلویزیونی اختلاف معناداري وجود دارد.برنامه خشونت آمیز تلویزیونی بر کودکان خانوده هاي تحصیلکرده تاثیر منفی کمتري دارد.

فرضیه: میزان سواد رسانه اي والدین بر تاثیرپذیري کودك از خشونت تلویزیونی نقش دارد.

 

طبق آزمون انجام شده tیک گروهی برابر است با 4.902 با درجۀ آزادي 49 و با 99 درصد اطمینان و یک درصد خطا می توان گفت از دیدگاه کارشناسان، سواد رسانه اي والدین بر تاثیرپذیري از خشونت تلویزیونی نقش دارد، به عبارت دیگر می توان گفت بین کودکان خانواده هایی که سواد رسانه اي پایینی دارند و کودکان خانواده ها از سواد رسانه اي بالایی برخوردارند در یادگیري خشونت تلویزیونی اختلاف معناداري وجود دارد.برنامه خشونت آمیز تلویزیونی بر کودکان خانوده هایی سواد رسانه اي کمی دارند تاثیر منفی بیشتري دارد. فرضیه تحقیق تایید می شود.

بررسی ارتباط رسانه های تصویری و تلویزیون و پرخاشگری کودکان

نتیجه گیري

طبق نتایج به دست آمده از این تحقیق و نظرات کارشناسان، بسیاري از عوامل ذکر شده در این تحقیق در پرخاشگري و خشونت کودکان تأثیر زیادي دارند. از جمله این عوامل می توان به تنبیه و تشویق شخصیت بد داستان اشاره کرد.

پاسخگویان بر این باورند که تشویق عامل خشونت می تواند باعث تشویق کودکان به انجام رفتار پرخاشگرانه شود. هنگامی که کودکان شخصیت خشن داستان را در حالی مشاهده می کنند که پس از انجام عمل خشونت آمیز مورد تحسین قرار می گیرد، به انجام عمل خشونت آمیز ترغیب می شوند.

علاوه بر این کارشناسان بر این باورند که وقتی شخصیت هاي فیلم براي رسیدن به خواسته خود از خشونت به عنوان یک ابزار بهره می گیرند، کودکان با مشاهده آنها، ترغیب می شوند به اینکه از خشونت به منظور نیل به خواسته هایشان استفاده کنند.

مربیان مدارس و مشاوران کلینیکی بر این باورند که کودکانی که مدت زمان بیشتري را صرف تماشاي برنامه هاي خشونت آمیز تلویزیون می کنند، رفتارهاي خشونت آمیز را منطقی تر و معمول تر می یابند و بیشتر از دیگر کودکان به رفتارهاي پرخاشگرانه گرایش می یابند.

علاوه بر این از دیدگاه آنان تماشاي رفتار خشونت بار از تلویزیون می تواند به اندازه مشاهده رفتار خشونت آمیز از سوي خانواده و همسالان تأثیرگذار باشد. به عبارت بهتر، بر این باورند که تماشاي خشونت نه تنها در دنیاي واقعی که در دنیاي رسانه اي نیز می تواند تأثیرات منفی خود را بگذارد.

مربیان و مشاوران تصدیق می کنند که تلویزیون با گذشت زمان استانداردهاي فرهنگ عامه را تنزّل می دهد و به نوعی فرهنگ والا را به فرهنگ نازل تبدیل می کند و عادات خشونت آمیز را موجه جلوه می دهد که نهایتاً این فعالیت ها می تواند به بالا رفتن آمار بزهکاري بینجامد.

البته با وجود تمام آنچه که به طور کلی در مورد نتایج به دست آمده از تحقیق گفته شد، قابل انکار نیست که نظرات مربیان و مشاوران با یکدیگر داراي تفاوت هایی بود که در ادامه تشریح می شود. هر یک از آنها گستره متفاوتی را براي میزان تأثیرگذاري خشونت تلویزیونی بر کودکان قائل می شوند و به میزان متفاوتی در مورد مفاهیم پژوهش با یکدیگر اختلاف نظر یا توافق دارند.

مربیان مدارس در مقایسه با مشاوران کلینیکی به تأثیرات منفی و گسترده تر خشونت تلویزیونی اعتقاد دارند. به عبارت روشن تر، مربیان مدارس بیشتر از مشاوران کلینیکی بر سر گویه هایی که خشونت تلویزیونی را منفی و دلیل اصلی خشونت واقعی در کودکان می داند، توافق دارند و معتقدند که خشونت تلویزیونی داراي تأثیرات مستقیم بر کودکان می باشد.

آنها بر این باورند که خشونت تلویزیونی، تأثیرات منفی خود را تا مدت بسیار زیادي بر ذهن و رفتار کودکان باقی می گذارد و کودکان با تماشاي نقش هاي خشن در فیلم هاي تلویزیونی از آنها الگوپذیري می کنند.

از دیدگاه مربیان، خشونت تلویزیونی بیشتر از آنکه بر نگرش کودکان تأثیر بگذارند بر رفتار آنها تأثیر می گذارند؛ این در حالی است که مشاوران کلینیکی با این شدت از تأثیرات خشونت تلویزیونی سخن نمی گویند و بر این باورند که خشونت تلویزیونی نمی تواند تأثیرات تا این حد گسترده اي را روي کودکان بگذارد.

آنها بر خلاف مربیان مدارس تأثیرات کوتاه مدت خشونت تلویزیونی باور دارند و معتقدند خشونت تلویزیونی به تنهایی و بدون دخالت دیگر عوامل نمی تواند سبب پرخاشگري در کودکان شود و فیلم هاي خشونت آمیز تلویزیون به میزان بیشتري می تواند بر کودکانی تأثیر بگذارد که از شرایط خانوادگی مطلوب و جو آرامی در خانه برخوردار نیستند.

علاوه بر این بنا به عقیده مشاوران کلینیکی، سواد رسانه اي از عوامل تعیین کننده اي است که می تواند در این فرایند تأثیرگذار باشد. منظور از سواد رسانه اي، سواد رسانه اي اعضاي خانواده است که وجود میزان قابل قبولی از آن، از دیدگاه آنان می تواند میزان تأثیرپذیري کودکان را از خشونت تلویزیونی دچار نوسان سازد.

یافته ها نشان می دهد که مربیان مدارس و مشاوران کلینیکی هر دو متفقاً بر این باورند که جنسیت کودك در میزان تأثیرپذیري او از فیلم هاي خشونت آمیز تلویزیون نقش بسزایی دارد؛ به این معنی که کودکان پسر بیشتر از کودکان دختر از خشونت تلویزیونی تأثیر می گیرند که به باور آنها دلیل اصلی این مسئله می تواند مذکر بودن غالب شخصیت هاي خشن فیلم ها باشد.

مربیان مدارس بر سر این دیدگاه توافق دارند که تحصیلات عاملی اثرگذار در میزان تأثیرپذیري کودکان از خشونت تلویزیونی می باشد. طبق این دیدگاه کودکانی که در خانواده هاي با تحصیلات بالاتر زندگی می کنند، کمتر از دیگر کودکان از خشونت تلویزیونی تأثیر می پذیرند اما مشاوران کلینیکی در ارتباط با این دیدگاه اتّفاق نظر ندارند.

پیشنهادهاي برگرفته از تحقیق

– با مطالعه و مشاهده سینما و تلویزیون در کشورهاي غربی می توان دریافت که در سال هاي اخیر نسبت به گذشته، میزان خشونت فیلم ها و کارتون ها با سیر صعودي سریعی در حال افزایش است. بویژه اینکه استفاده از جلوه هاي ویژه و تصاویر محرك، بر میزان این خشونت افزوده است.

پخش این گونه فیلم ها با توجه به نظرات کارشناسان که طبق یافته هاي تحقیق، خشونت تلویزیونی را عامل مؤثر و مهم در خشونت واقعی از سوي کودکان می دانند، مناسب جامعه ایرانی نیست و امروز، انیمیشن سازان و برنامه سازان تلویزیون کشور ما باید بکوشند تا با تقویت تولیدات داخلی و البته تولیداتی در جهتی سالم تلویزیون ، ما را از خریداري و پخش چنین محصولاتی بی نیاز سازند و دنیایی بهتر را براي کودکان به تصویر بکشند.
آموزش سواد رسانه اي در مدارس و بویژه از سنین ابتدایی یکی از امور ویژه اي است که وزارت آموزش و پروش کشور باید در دستور کار خود قرار دهد تا از این طریق کودکان از آسیب هاي احتمالی که محتواي برنامه هاي تلویزیونی و همچنین سی دي هایی که از فروشگاه ها خریداري می شوند، به همراه دارد، مصون بمانند.

برگرفته از : منبع مقاله : 114 مطالعات رسانه اي سال هفتم/ شماره هجدهم / پاییز 1391

منابع :
بري، گونتر ( 1384 ). روش هاي تحقیق رسانه اي. ترجمه مینو نیکو، تهران: اداره کل پژوهش هاي سیما.
پستمن، نیل( 1378 ). نقش رسانه هاي تصویري در زوال دوران کودکی. ترجمه صادق طباطبایی. تهران: انتشارات اطلاعات.
حاتمی، محمد ( 1387 ). “اثرات خشونت تلویزیونی بر بینندگان و عوامل مؤثر بر آن”. فصلنامه پژوهش و سنجش، سال پانزدهم، شماره 54 ، تابستان.
حسینی انجدانی، مریم ( 1386 ). “کودکان، والدین و آگهی هاي تبلیغاتی تلویزیون”. فصلنامه پژوهش و  سنجش، سال یازدهم، شماره 51 ، پاییز.
حسینی انجدانی، مریم ( 1387 ). “بررسی تأثیر تماشاي کارتون هاي خشونت آمیز بر میزان پرخاشگري نوجوانان”. فصلنامه پژوهش و سنجش، سال پانزدهم، شماره 54 ، تابستان.
حکیم آرا، محمدعلی ( 1388 ). روان شناسی رسانه. تهران: انتشارات دانشکده صدا و سیماي جمهوري اسلامی ایران.
رنجبر، محبوبه ( 1386 ).بررسی همبستگی مشاهده سریالهاي تلویزیونی در بروز رفتارهاي خشونت آمیز در نوجوانان منطقه فوتبال وعباس آباد شهر اراك استاد راهنما: داوود صفایی ،استاد مشاور: تژامیر فخرایی،
پایان نامه کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد واحد مرکزي تهران .
سورین، ورنرجی و تانکارد، جمیز دبلیو ( 1381 ). نظریه هاي ارتباطات. ترجمۀ علیرضا دهقان، تهران: انتشارات دانشگاه تهران.
شرام، ویلبر و همکاران ( 1377 ). تلویزیون در زندگی کودکان ما. ترجمۀ محمود حقیقت کاشانی، تهران: انتشارات مرکز تحقیقات صدا و سیما.
شفیعی، نوذر ( 1383 ). تئوري خشونت سازي رسانه ها. ماهنامه همشهري دیپلماتیک، شماره 23 ، مهرماه.
شولتز. دوان، شولتز. سیدنی الن، ( 1375 )، نظریه هاي شخصیت. ترجمه یحیی سیدمحمدي. چاپ چهارم، تهران: ویرایش.
طباطبایی، صادق( 1388 ). طلوع ماهواره، افول فرهنگ. تهران: انتشارات اطّلاعات.
فاضل، رضا ( 1387 ). “رابطه رفتار والدین و پایگاه اجتماعی- اقتصادي با تماشاي خشونت تلویزیونی و تأیید و
توسل به آن در کودکان”. “. فصلنامه پژوهش و سنجش، سال پانزدهم، شماره 54 ، تابستان.
فی لیتنون، سیسیلیافون و بوکت، کارنارینا ( 1384 ). کودکان و رسانه ها. ترجمۀ معصومه عصام، تهران: مرکز
تحقیقات مطالعه و سنجش برنامه اي.
کریمی، یوسف ( 1384 ). روان شناسی اجتماعی. تهران: انتشارات ارسباران.
نیک بخش، هلن ( 1384 ). میزان تاثیر تلویزیون بررفتار خشونت آمیز در میان دانش آموزان مناطق 2و
15 شهر تهران استاد راهنما: سید محمد دادگران، استاد مشاور: صادق زیبا کلام ، دانشگاه آزاد واحد تهران
(1383 – مرکز،سال 1384

مقاله زیر کاریست از فرزاد فولادي راد ، دانشجوي کارشناسی ارشد رشته ارتباطات دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شرق (قیام دشت)


دیدگاه خود را بیان کنید



نظرسنجی