موج سواری رواندرمانی به ایستگاه چهارم خود یعنی معنادرمانی و معنویت درمانی رسید

موج سواری رواندرمانی به ایستگاه چهارم خود یعنی معنادرمانی و معنویت درمانی رسید

 موج چهارم رواندرمانی : چالش‌های مرتبط با آخرین گروه رواندرمانی‌ها

یکی از مقاله‌های ژورنال Harvard Review of psychiatry به بررسی چالش‌های مفهومی، عملی و اخلاقی موج چهارم رواندرمانی پرداخته است.

موج چهارم رواندرمانی که متکی بر وجودگرایی، انسان‌گرایی و فلسفه‌های دینی و معنوی محور است؛ یک‌جور تمرکز بر درمان‌ها و مداخله‌های مبتنی بر شفقت و معنادرمانی، و معنویت‌درمانی است.

برخلاف درمان‌های قدیم‌تر مانند درمان‌های روانپویشی و شناختی رفتاری که تمرکزشان تنها بر درمان اختلال است، موج چهارم رواندرمانی علاوه بر درمان اختلال، هدفش افزایش احساس فراگیر بهزیستی است.

ابهام‌های مفهومی در موج چهارم رواندرمانی

موج چهارم رواندرمانی چالش‌های تازه‌ای را با خود به همراه دارند. خیلی از مفاهیم و هدف‌های این درمان‌ها دارای ابهام هستند.

برای مثال، کلمه معنا در معنادرمانی، به چه چیزی اشاره دارد: به معنای شخصی یا منبع الهی هدف؟ علاوه بر این واقعاْ معنویت، قدرشناسی و هدفمندی به چه چیزی دلالت دارند؟‌ عملیاتی شدن مفاهیم نیز ممکن است مشکلاتی مانند اندازه‌گیری اثربخشی آنها را ایجاد کند.

برای مثال، میزان بخشیدن باید چقدر باشد؟ یا به طور کلی چگونه می‌توانیم اثربخشی درمان‌های موج چهارم را اندازه‌گیری کنیم؟ یا چه موقعی حس بهزیستی قابل تمایز و روشن است؟


تضاد در ارزش‌ها

یکی از مشکلات بزرگتر موج چهارم رواندرمانی تضاد در ارزش‌هاست. این موضوع باعث می‌شود که ما یک بررسی دقیق از منابع اصلی تضاد در ارزش‌ها داشته باشیم: ارزش‌های درمانگر، بیمار و فرهنگ درمان. با ما همراه باشید.

بیماران

ارزش‌های بیمار ممکن است به طور غیرعمدی تحت تأثیر ارزش‌های درمانگر قرار گیرد. برای مثال، درمانگری که بیمار را تشویق می‌کند تا فرد متجاوز را فراموش کند، به طور غیرعمد ارزش‌های خود را به بیمار تحمیل کرده است.

برای کاهش این احتمال، درمانگران لازم است که نسبت به اهداف درمان بی‌طرف باشند، به سمت اهداف درمانی رضایت‌مندانه و ثابت حرکت کنند و همچنین، مطمئن شوند هنگامی‌که ارزش‌های خود را در درمان ارائه می‌کنند تنها در جهت سودرسانی به بیمار باشد.

درمانگران

موج چهارم روانشناسی روشی منحصر به فرد است زیرا مستلزم این است که درمانگر از جهان‌بینی‌های خود برای کمک به تعریف اهداف درمانی استفاده کند. به همین دلیل است که ارزش‌های درمانگر منبعی برای تضاد در ارزش‌ها می‌شوند.

درمانگران معمولاْ یک دیدگاه از چهار گروه کلی جهان‌بینی زیر را اتخاذ می‌کنند:

۱- ماده‌گرایی بینادین که اشاره به جهان‌بینی‌ای دارد که مطرح می‌کند واقعیت تنها در پدیده‌های مادی وجود دارد. طرفداران این دیدگاه بیان می‌کنند که سلامتی تنها در غیاب بیماری میسر است. بنابراین درمان‌هایی که طبق این دیدگاه وجود دارد هدفش جایگزین کردن پاسخ‌های سازگارانه به جای پاسخ‌های غیرسازگارانه است.

۲- انسان‌گرایی سکولار که در حقیقت دیدگاهی علیه ماده‌گرایی افراطی است. این دیدگاه بر این باور است که افزایش تکامل و خرد انسانی ارزش مهم تلقی می‌شود. ارزش‌هایی از قبیل شکوفایی، خوشبختی، استقلال، پویایی، آزادی و…

البته اهداف رایج درمانی که درمانگران انسانگرا معمولاْ کاهش رنج و همچنین ارتقاءبخشی به احساس خبرگی و مهارت است.

۳- وحدت وجودگرایی که بیانگر تفکر «داشتن معنویت بدون مذهب» است. همچنین وحدت وجودگرایی به دنیا این گونه نگاه می‌کند که دنیا نمایانگر نیروهای ماورایی در زندگی است و هدف این دیدگاه ایجاد تعادل و هارمونی بین تمام قسمت‌های زندگی است.سلامت و مهر

درمانگر در این دیدگاه تأکیدش بر تکنیکهایی است که کلی و فراگیر (از قبیل ذهن‌آگاهی) هستند، و همچنین به روش‌هایی تمرکز می‌کند که کمک می‌کنند بیمار به یک دورنگری به طور کلی برسد و بتواند حقایق زندگی را ورای دنیای مادی ببیند.

۴- یکتاپرستی در میان مجادله زیادی که بین دیدگاه‌های بالا وجود دارد، این دیدگاه، دیدگاه تازه‌ای است که اساس آن باور به خداست. متکی بودن به آیین یکتاپرستی به گونه‌ای که رستگاری و شکوفایی از طریق جنبه‌های مختلف ارتباط با خالق خود باعث می‌شود. به عنوان توضیح بیشتر، یک رواندرمانگر مسلمان ممکن است که تأکید بر پیدا کردن معنای زندگی از طریق پرورش فضیلت‌های الهی داشته باشد. همانند پرورش دادن پایمردی، شجاعت، بزرگ‌منشی، مهربانی، قناعت و غیره. یک رواندرمانگر مسیحی ممکن است متمایل به تأکید بر اهمیت عشق، پذیرش و بخشش داشته باشد.

درمان

فرهنگ درمان منبع زیادی از تضاد در ارزش‌ها را شامل می‌شود. مشاهده شده است که قانونی بودن قسمت اعظم مداخلات درمانی توسط دستورالعمل‌های دولتی، سیاست‌هایی که بیمه تعیین می‌کند و دیگر نظارتهایی که وجود دارند تعیین می‌شود.

مداخلاتی که موج چهارم ارائه می‌کند به طور کلی تمرکز کمی‌ بر کمبودها و اختلالات دارد و در عوض، بیشتر به تکامل و شکوفایی می‌پردازد.

یک مانعی که در استفاده از این درمان ها وجود دارد “ضرورت به کارگیری درمان توسط خود پرداخت کنندگان به وجود می‌آید!” است. برای مثال، بحران‌های روانی‌ای که برای انسان ایجاد می‌شوند تنها وقتی بررسی می‌شوند که در روند درمان اختلالات مفید باشند.

سخن پایانی

در آخر باید توجه داشت که اشتباه در اذعان کردن مفاهیم مرتبط با شکوفایی انسان می‌تواند منجر به تأثیر گذاشتن روانشناس بالینی بر درمانجو از طریق گرایشات شخصی، معنوی یا مادی به صورت ناخودآگاه شود. یا به گونه‌ای دیگر باعث می‌شود که روانشناس بالینی امتناع از به کارگیری جنبه‌های بسیار ارزشمند درمان به دلیل ترس از تأثیرات نامناسب اعمال کردن آن داشته باشد. نکته دیگر آن است که ندیده گرفتن تضاد بین ارزش‌ها و تمرکز کردن تنها بر نشانگان اختلال و همچنین تمرکز بر درمان‌هایی که بر نشانه‌ها متمرکز هستند، با این که روشی آسان‌تر هستند، می‌توانند باعث شوند که ما موقعیت‌های مهمی‌که باعث کمک به رشد درمانجویان می‌شوند را از دست بدهیم.

psychologytoday

روان حامی

دیدگاه خود را بیان کنید



نظرسنجی