رموز فروش موفق و مدیریت بازار و پرهیز از شایعات ؟

  مردی در کنار جاده ، دکه ای درست کرد و در آن ساندویچ می فروخت . چون گوشش سنگین بود ، رادیو نداشت . چشمش هم ضعیف بود ، بنابراین روزنامه هم نمی خواند .  او تابلویی بالای سر خود گذاشته بود و محاسن ساندویچ های خود را شرح داده بود ......


خودش هم کنار دکه اش می ایستاد و مردم را به خریدن ساندویچ تشویق می کرد و مردم هم می خریدند . کارش بالا گرفت لذا او ابزار کارش را زیادتر کرد .

 

وقتی پسرش از مدرسه نزد او آمد به کمک او پرداخت . سپس کم کم وضع عوض شد .

پسرش گفت : پدر جان ، مگر به اخبار رادیو گوش نداده ای ؟ اگر وضع پولی کشور به همین منوال ادامه پیدا کند کار همه خراب خواهد شد و شاید یک کسادی عمومی به وجود میآید . باید خودت را برای این کسادی اماده کنی   پدر با خود فکر کرد هر چه باشد پسرش به مدرسه رفته به اخبار رادیو گوش می دهد و روزنامه هم می خواند پس حتماً آنچه می گوید صحیح است .

بنابراین کم تر از گذشته نان و گوشت سفارش داده و تابلوی خود را هم پایین آورد و دیگر در کنار دکه خود نمی ایستاد و مردم را به خرید ساندویچ دعوت نمی کرد . فروش او ناگهان شدیداً کاهش یافت .

او سپس رو به فرزند خود کرد و گفت : پسرجان حق با توست . کسادی عمومی شروع شده است

jomalatebozorgan.blogfa.com

 salamatomehr

سلامت و مهر مشاوره خانواده و روانشناسی بالینی 

دیدگاه خود را بیان کنید



نظرسنجی