١٦٣ نكته تربيتى ((نكات مهم كاربردى در تربيت كودكان و نوجوانان))

 نکته تربیتی ١ تا ٣٢

1. مربيان و والدين بايد مددكار كودكان باشند و به جاى پرخاشگرى و ارعاب آنان، با صبر و تحمل و برخوردى محبت آميز، علاوه بر ايجاد اعتماد به نفس و احساس امنيت در آنان زمينه شكوفايى استعدادهايشان را فراهم سازند.
2. در دوره ابتدايى تمام فعاليتهاى پرورشى - آموزشى بايد با تنوع و جذابيت و تواءم با تشويق و سرگرمى باشد و از آن جا كه بازيهاى كودكان براى رشد آنان ضرورت دارد و وسيله اى بسيار مهم براى تربيت جسم و روح و انديشه و عواطف و احساسات آنان به شمار مى رود، ((هنر مربى گرى)) در تربيت نونهالان به كارگيرى و تلفيق بازيها با مسائل تربيتى و آموزشى است.


3. والدين و مربيان بايد ساعتهايى از روز را براى پاسخگويى و برخورد صحيح با كودكان و فرزندان خود اختصاص دهند. همچنين بايد جهت تصميم گيرى در مقابل در خواستها و يا رفتارهاى كودك، معيارها و ضوابط صحيحى را در نظر بگيرند.


عدم شناخت صحيح و نداشتن ديدگاه تربيتى درست درباره كودكان و عدم رعايت آداب و سنن اسلامى، موجب غفلت از ايجاد تحولات عميق در شخصيت انسان مى گردد. متاءسفانه بسيارى از والدين و مربيان هنوز هم وظايف خود را درباره فرزندانشان نمى دانند و با خشونت و بى اعتنايى با آنان برخورد مى كنند (1) و حتى والدين و معلمان به جاى شكوفا نمودن استعدادهاى خدادادى كودكان به تحقير و تنبيه و سرزنش آنان مى پردازند.  سلامت و مهر 
اجبار به كودكان
4. از دستور دادن مستقيم و مكرر به كودكان خوددارى كنيم؛ بگذاريم خودش آن گونه رفتارى را كه از او انتظار داريم درك و احساس كند.


5. كودكان را بزور و به طور تحميلى به كارى مجبور نكنيد، بخصوص ‍ هنگامى كه مشغول بازيهاى مورد علاقه خود هستند؛ مثلا، بهترين زمان براى خوابيدن، موقعى است كه آنها بر اثر فعاليتهاى مورد علاقه شان خسته شده اند. بنابراين، مناسبترين زمان در خواست از آنان، هنگامى است كه زمينه هاى احساس نياز و علاقه به انجام كارى را در آنها مشاهده كنيم.


6. خصلتهاى نيك والدين، بخصوص مادر، همچون سخاوت، شجاعت و... جهت اصلى شكل دادن به شخصيت كودك را در روابط اوليه او تعيين مى كند. آزاد منشى والدين كه جنبه هاى مشخصه آن، آزادى دادن به كودكان و هم صحبت شدن و اهميت دادن به اظهار نظر آنان، و همچنين مشورت و تبادل نظر در تصميمات خانوادگى است، موجب شكوفايى زمينه هاى سازندگى، خلاقيت، كنجكاوى و آزاد انديشى و رهبريت نونهالان مى گردد.


7. ارتباط شديد عاطفى كودك با پدر و مادر، او را به سوى همكارى با آنان سوق داده و زمينه اطاعت از فرمانهاى آنان را فراهم مى سازد، زيرا به تجربه، ثابت شده كه كودكان مطيعتر، كودكانى بوده اند كه مادرانشان در خصلتهاى زير از سايرين برتر بوده اند:
1) نسبت به خواسته هاى كودك، حساسيت داشته و همواره بدان توجه مى كردند.
2) كودك را در هر شرايط و موقعيتى پذيرا بودند.
3) با تدبير و سياست، با وى همكارى مى كردند و هرگز اراده خود را با زور و شدت عمل به او تحميل نمى كردند.
4) به كودكان خود احترام مى گذاردند.
5) در عين ابراز محبت، قاطع و استوار بودند.
6) با عدالت و انصاف با آنها و ساير كودكان، رفتار مى كردند.

salamatomehr
8. هنگام خواب، بهترين زمان براى قصه گويى است كه مى توان بهترين سرگذشتها را با زبانى ساده براى كودكان بازگو نمود كه اين خود در شخصيت سازى كودكان، بسيار مؤ ثر است.


9. درك اين مسئله كه كودكان به مهر و محبت نياز دارند به ما هشدار مى دهد كه برخوردهاى خشن و قهرآميز، موجب انحراف مسير رفتار عادى كودك گشته و سخت گيريهاى بيجا و خواستن تكليفهاى مكرر و دشوار از آنان يك نوع حالت دفاعى همراه با لجاجت در آنان ايجاد مى نمايد، بطورى كه آزادى از آنها سلب شده و گاهى براى رسيدن به خواسته هايشان به دروغ، متوسل مى گردند.


10. از آن جا كه كودك، تحت تاثير شديد والدين است، رفتار و عادتها و خصلتهاى مثبت يا منفى را از طريق تقليد از والدين كسب مى كند. بنابراين، چنانچه والدين به يكديگر دروغ بگويند، كودك نيز به دروغگويى كشيده مى شود.


11. گرايشها و معاشرتهاى خانوادگى با افراد خوش اخلاق و متدين، موجب علاقه به مسائل مذهبى و رشد خصوصيتهاى اخلاقى كودكان خواهد شد.


12. از كودكان نمى توان انتظار داشت كه پيوسته صامت و ساكت و بدون در خواست و سؤ ال از ما، در گوشه اى نشسته و فقط به درس خواندن مشغول باشند، بلكه بايد به نياز روحى و جوشش درونى آنان در اين دوران پر انرژى و تحرك، توجه نماييم.


13. كودك رفتار والدين و مربيان را به منزله يك پيام تلقى مى كند؛ پيامى كه مى رساند چه چيزهايى قابل پذيرش و مطلوب و چه چيزهايى نادرست و نامطلوب است. اگر اولياى امور در اجراى خواسته هاى خود ترديد نشان دهند، يا يك بار رفتارى را بپذيرند و بار ديگر آن را رد كنند، در اين صورت نونهالان را در يك موقعيت سرگردانى قرار داده اند؛ چرا كه در اين صورت آنان رفتار مشخصى را به عنوان عمل مطلوب و پسنديده يا نامطلوب و ناپسند نخواهند شناخت و دچار اضطراب خواهند شد.


14. ميزان اختيار و آزادى دادن به كودكان در خانه يا در كلاس، مشروط به حفظ كنترل و انضباط آنان است؛ بنابراين، آزادى را در قبال كنترل و حفظ انضباط مى توان محك زد.


15. مربيان بايد در رفتار و تصميم گيريهاى خود بر پايه استدلال و منطق عمل نمايند و همواره عواقب و پيش بينى ها و آينده نگريهاى لازم را درباره تصميمات و يا دستورهايى كه صادر مى كنند، در نظر بگيرند.


16. اوليا و مربيان بايد در بر خورد با كودكان، رفتارى پسنديده و آگاهانه و مبتنى بر آزادى ارائه دهند، نه اين كه بطور ناگهانى و عكس العملى و انفعالى با آنان رفتار كنند تا اختلافات روانى و رفتارى در آنان پديد نيايد.
17. والدين و مربيان هميشه درباره دستورهايى كه صادر مى كنند بايد بينديشند كه:
1) چه چيزهايى اساس تصميم آنان را تشكيل مى دهد؟
2) اقتضاى سنى كودك چه نوع عمل و عكس العملى را مى طلبد؟
3) رغبت و علاقه كودك چه روشى را ايجاب مى كند؟
نكات پرورشى در دوره ابتدايى
18. كودكان بايد نسبت به رفتارى كه مربيان و والدين از آنان انتظار دارند دقيقا آگاهى داشته باشند.


19. كودكان بايد بدانند مقررات مربوط به آنان به چه علت و براى چه وضع شده است و دليل كارها را بدانند تا بهتر پذيرا باشند؛ در اين راستا بايد سعى شود هر ضابطه و مقرراتى كه وضع مى شود، دليل منطقى از ديدگاه كودك داشته باشد.


20. به كودكان بايد فرصت داد تا رفتار مطلوب و شايسته را مشاهده و تمرين نمايند و بعد از تمرين رفتار خاصى و يا عادت مطلوبى، معلم وظيفه دارد، دليل درست بودن آن را ذكر نمايد.


21. كودكان بايد رفتار صحيح را در عمل بياموزند.


22. مربيان و والدين بايد بدانند كه عادت شدن رفتار درست، حاصل تمرين و تكرار است كه عادات مطلوب در وجود كودكان جايگزين مى شود.


23. براى ايجاد عادت مطلوب، پى گيرى مداوم از طرف مدرسه و خانه بطور هماهنگ، امرى ضرورى است.


24. در اولين بار نبايد انتظار داشت كه كودك رفتار مطلوب را ارائه داده و مطيع هر دستورى باشد، بلكه بايد مدتى بگذرد تا مطلب برايش قابل پذيرش و درك باشد.


25. انجام رفتار و كارهاى خواسته شده از كودك، بايد بر اساس سن و اقتضاى ظرفيت وجودى او صورت پذيرد و حتما توانايى انجام كار براى كودك و مربى محرز شده باشد.


26. انتظار رفتارى همانند رفتار بزرگسالان و رعايت ميزانها و معيارهاى آنان از كودكان، منطقى نيست و مربيان بايد رفتارى متناسب با اقتضاى سن كودك از وى انتظار داشته باشند.  سلامت و مهر 


27. والدين و مربيان بايد بدانند كه موقعيتها مى توانند به تغيير رفتار كودكان، بسيار كمك كنند؛ مثلا، براى جلوگيرى از اتلاف وقت كودكان در نگاه به تلويزيون، مى توان آن را از اتاق هال (جايگاه عمومى) جا به جا كرده و در محلى ديگر كه رفت و آمد در آن كمتر است قرار داد؛ در اين صورت با تغيير محيط، كودكان ساعتهاى كمترى را براى نگاه كردن به تلويزيون اختصاص مى دهند.
ناسازگارى
28. اوليا و مربيان بايد بدانند كه ناسازگاريهاى اجتماعى و عاطفى - كه تا دوره نوجوانى ادامه دارد - ناشى از محروميتها و كمبودهاى عاطفى و بى توجهى والدين در دوره اوليه كودكى است. بنابراين، چنين كودكانى بيش ‍ از ديگران ناسازگار بوده و فاقد قدرت و اراده و خويشتن دارى مى باشند و بيشتر، رفتارى پرخاشگرانه دارند؛ اغلب حواس پرتى در كلاس داشته و هنگام درس پرتقلا مى باشند و حتى زمانى كه از آنها تكاليف درسى خواسته مى شود، متوسل به دروغ مى شوند؛ وسايل اطراف خود را خراب مى كنند، عصبانى مى شوند و ديگران را كتك مى زنند، بدون نياز، درخواست كمك مى كنند و حتى روابط اجتماعى سطحى و ضعيفى دارند.
آزادى
29. دادن آزادى به كودكان موجب ايجاد روحيه استقلال طلبانه و كنجكاوى در آنان مى گردد. در نتيجه، تلاش و كوشش آنان در تسلط به محيط، افزايش يافته و داراى روحيه اعتماد به نفس مى گردند، بطورى كه در برخورد با موقعيتهاى جديد، آمادگى استفاده از شيوه هاى مناسب براى انجام عكس العمل مناسب در وجودشان متبلور مى گردد. البته تشويق والدين و مربيان به اين امر، كمك به سزايى مى كند.


30. والدين و مربيانى كه از آزادى و حركت و تكاپوى كودكان جلوگيرى مى نمايند، باعث از دست دادن يا ضعيف شدن روحيه كنجكاوى و انگيزه استقلال طلبى و اعتماد به نفس آنان مى گردند، تا آن جا كه بيشتر آنها حس ‍ ابتكار و استقلال خود را از دست داده و در انجام كارها ناتوان شده و فاقد پايدارى و استقامت در كارها مى شوند و لذا در برابر مشكلات با سختى و دشوارى رو به رو گشته و از انجام كارها سرپيچى نموده و مرتب شكايت مى كنند. به نظر مى رسد علت اين كارها فقدان تشويق و آزادى عمل براى كوششهاى اوليه دوران كودكى باشد.
پايدارى
31. پايدارى لازمه يادگيرى موضوعات درسى است. تحقيقات به عمل آمده در علوم رفتارى نشان داده است كه علت و انگيزه قوى در يادگيرى و موفقيت در مدرسه، همان فعاليت و تكاپوى لازم كودكان در دوران هفت سال اول زندگى مى باشد. احساس موفقيت در دوران كودكى و كسب تجربه از محيط اطراف خود، از جمله عوامل پايدارى و تلاش و كوشش كودك و نوجوان در كسب موفقيتهاى آينده زندگى به شمار مى رود.

salamatomehr 
برخوردها
32. برخوردهاى ناصحيح والدين، يكى از شايع ترين علتهاى ناسازگارى عاطفى در كودكان است. اختلاف والدين در دشواريهاى امور جنسى، عدم همكارى و درك يكديگر، اختلاف سن، اختلاف عقيده و همچنين اختلاف دوستان و فاميل و بطور كلى، فقدان روابط محبت آميز بين والدين در ايجاد ارتباط بى دغدغه و سالم و يا دشواريهاى عاطفى و ناسازگارى فردى و مشكلات يادگيرى دانش آموزان تاءثير بسزايى دارد.

33. بسيارى از پاسخهاى آشكار و واكنشهاى عاطفى و رفتارى كودك، بر اثر يادگيرى اطرافيان و پاداش تشويقى در خانواده كسب مى گردد و در موقعيتهاى خارج از خانه نيز تعميم و گسترش مى يابد.

34. همانند سازى يا الگوگيرى، مكانيسم اساسى در رشد شخصيت فردى و اجتماعى انسان است. كودك در ابتدا با همانند سازى خود با والدين و سپس با اطرافيان و مربيان و معلمان خود، شيوه هاى مهم رفتار و تفكر و احساس آنها را كسب مى كند.


35. مهمترين دوران همانند سازى و تقليد، دوران اوليه كودك (بين 7 سال) است.


36. همانند سازى، جريانى است ناخودآگاه كه با احساس لذت و آرامش ‍ كودك، تداعى مى شود و ارتباطى تنگاتنگ با منبع پاداش دهنده و تشويق كننده دارد؛ بطورى كه كودكانى همانند سازى شديد با والدين و يا مربيان خود دارند كه آنان را گرمتر و پرمحبت تر و پاداش دهنده تر احساس كنند و اين نكته، گواه بر اين است كه اساس و پايه همانند سازى در عشق و محبت و احترام والدين و مربى نسبت به شخصيت كودك نهفته است. والدين هر قدر بتوانند با كودكان ارتباطى نزديك حاصل كنند، در ايجاد اين جريان، موفق تر خواهند بود. والدين پرخاشگر، فرزندان پرخاشگرى را پرورش ‍ مى دهند و همچنين پدر و مادر مؤ دب و با مهر و محبت، كودكان با ادب و پر احساس و با محبتى را تربيت مى كنند.


37. والدين و مربيان كه مهمترين عامل تاءثير گذار و الگو دهنده به شخصيت كودكند، اگر در مقابل ديدگان نوجوانان، بى نظم باشند و از انجام بى قيدى ها و بى بند و باريها هراسى نداشته باشند، چگونه مى توانند انتظار داشته باشند كه افراد تحت تربيتشان از نظم و انضباط خوبى برخوردار باشند؟


38. تحقيقات نشان داده است كه بغرنج ترين مسائل روانى در جوانان به علت نقص و ضعف تربيتى در دوران اوليه زندگى آنان ايجاد گرديده است.


39. پيشنهاد انجام كارهاى ساده به كودكان در حد توانانى و علاقه آنان، موجب مى گردد كه آنان در به عهده گرفتن كارها، رغبت و اشتياق بيشترى نشان دهند. بنابراين، هيچ گاه با مقايسه اين كه ديگرى كارى را بهتر يا سريعتر انجام مى دهد، روحيه مسؤ وليت پذيرى را در آنان از بين نبريد.


40. به تجربه ثابت شده كه والدين بى توجه و آنان كه وقتى را صرف تربيت فرزندانشان نمى كنند، از سوى نونهالان خود جدى گرفته نمى شوند.


41. دخالت در كارهاى كودكان بايد بطور راهنمايى و ارشاد باشد، نه به صورت امر و نهى تا روح لطيف كودك در سازگارى با عمل، توافق بيشترى از خود نشان دهد.


42. والدين بايد بدانند كه كودكان در محيط خانه همواره نظاره گر اعمال و رفتار آنان هستند و شايسته نيست كه از اين مساءله غافل بمانند، بخصوص ‍ هنگام ارتباط زناشويى، كه عدم توجه به اين امر، موجب انحرافات بسيارى در نوجوانان حتى در دوران كودكى خواهد شد.


43. يك كودك خجول، لجوج و گوشه گير كه در خانه اى خشن و محدود كننده و سخت گير و سرزنش كننده پرورش يابد، ممكن است با ورود به مدرسه اى مناسب و رويارويى با معلمان فهميده و محيط گرم، به صورتى سرزنده و خوشحال و خلاق در آيد. بنابراين، تغيير محيط، در وضعيت روحى و روانى كودك تاءثير مهمى دارد؛ برعكس، تجارب نامطلوب محيط مدرسه و يا كوچه و خيابان و همسايگان نيز ممكن است آثار مثبت روابط كودك با والدين را تضعيف نمايد.
خلاصه، برخورد با موقعيتهاى تازه، بخصوص در روابط اجتماعى، در صورت جذاب و مثبت بودن، به تجديد سازمان شخصيت كودك مى انجامد.


44. كودكانى كه با محروميتها و ناكاميهاى زندگى، همچون محروميتهاى خانوادگى و ناملايمات و سخت گيرى هاى محيط آموزشى و محدوديتهاى فضاى بازى و عدم وجود وسايل و امكانات تفريحى و سرگرمى و... رو به رو مى شوند، در اكثر اوقات، واكنشهاى پرخاشگرانه و انزواطلبانه اى از خود، نشان خواهند داد.
بالعكس، برخوردارى كودك و نوجوان از همبازيهاى مناسب و امكانات فضا و موقعيتهاى مختلف و همچنين برخورداريهاى عاطفى و روانى و تشويقى، موجب رشد متعادل روحى و روانى گرديده و همواره روحيه اى شاد و عزمى استوار و رفتارى اجتماعى و مورد پسند در آنان به وجود مى آورد.


45. مربيان والدين بايد واكنشها و رفتارهاى نوجوانان را، كه موجب ناسازگارى و ناكامى مى شود و آنها را تحت فشار قرار مى دهد، احساس كرده و فورا به گونه اى عاقلانه، وى را از چنان موقعيتى خارج نمايند، و همواره با بحث و گفتگويى دوستانه او را راهنمايى و ارشاد كنند. تنبيه و برخوردهاى خشن در اين موقعيت، سبب پرخاشگرى بيشتر، ايجاد بيماريها و ناسازگاريهاى روانى ديگر خواهد شد.


46. تاءثير پذيرى كودكان و نوجوانان تنها در رابطه با شخصيت پدر و مادر منحصر و محدود نمى شود، بلكه دوستان و اطرافيان، همسايگان، فاميل و يا ديگر همسالان در همه دوره ها بر رشد شخصيت كودك و نوجوان اثر مى گذارند؛ به عنوان مثال، تماشاى فيلمهاى تلويزيونى و سينمايى و... سبب همانند سازى با شخصيت قهرمانان فيلمها مى گردد و در صورت منفى بودن آنها آثارى منفى در رفتار و كردار نوجوانان برجاى مى گذارد.


47. اساس شخصيت انسان در دوران كودكى - بخصوص سالهاى اوليه عمر - كه در دامن پدر و مادر، بزرگ مى شود پايه ريزى شده و بعد از آن مراقبتهاى ويژه والدين و محيط دوستان و همسالان تاءثير بسزايى در موفق يا ناموفق بودن شخصيت انسان دارد.


48. والدينى كه در ارتباط خود با فرزندانشان از روابطى گرم برخوردار بوده و مهر و محبت خود را مشروط به رفتار خوب كودك كرده باشند، كودكانشان به گونه اى رفتار مى كنند كه نشان دهنده رشد كافى آنان مى باشد، زيرا اين كودكان، از دست دادن محبت والدين را فقط در رفتار خود احساس مى كنند و بندرت مرتكب رفتار بد مى شوند، زيرا رفتار بد خويش را بابى مهرى والدين احساس مى كنند، بسيارى از سرخوردگيها و سرپيچى ها و بزهكاريهاى نوجوانان، معلول همانند سازى با معيارها و ميزانها اخلاقى خانواده مى باشد.


كسب عادت
49. از آن جا كه كودكان، عادتها و عكس العملهاى رفتارى را در طى سالهاى متمادى و در طول گذشت زمان به دست مى آورند، به تربيتى مداوم و مستمر و مبتنى بر انضباط فردى و رفتار اجتماعى نياز دارند؛ به طورى كه اگر اساس و بنيان اين رفتارها بر نظم و انضباط استوار نباشد، آموزش و عادتهاى مطلوب در آنان شكل نخواهد گرفت، زيرا رفتار كودك، تحت تاءثير اطرافيان، بخصوص پدر و مادر شكل مى گيرد و در طى گذشت زمان با تاءثر از واقعيات پيرامون خويش در موقعيتهاى مختلف به صورت عادت در آنها باقى مى ماند.   سلامت و مهر 


50. صداقت و درستكارى از مواردى است كه بايد قبل از سنين ورود به دبستان به آن توجه شود و در دوران دبستان تقويت شده و توسط معلمان و مربيان، هدايت و جهت داده شود.


51. براى اين كه نونهالان را درستكار تربيت كنيم، ابتدا بايد نسبت به اعمال و رفتار خود، نهايت دقت و مراقبت را داشته باشيم، سپس كودكان را تحت مراقبت مستمر قرار دهيم، زيرا تربيت در اجتماع، همواره به گونه هاى مختلف، وجود دارد.
احساس عاطفى
52. كودكان خود را با انجام كارهاى مفيدى كه بدان علاقه دارند ترغيب و تشويق نماييد، زيرا احساس شادمانى و غرورى كه در وجود آنان از انجام كارى ناشى مى شود، با هيچ خواسته اى برابرى نمى كند.


53. با ابراز محبت، كودك خود را از علاقه شما نسبت به او، آگاه نماييد و با فراهم كردن وسايل و امكانات لازم در موقعيتهاى مختلف زندگى، او را در وسعت بخشيدن به تجربياتش يارى دهيد. اين امر موجب شكوفايى استعدادهاى وى در آينده خواهد شد.


54. كودكان خود را بنا به ظرفيت روحى و جسمى مناسب وى پرورش ‍ دهيد و به طريق صحيحى با اصول اعتقادات اسلامى آشنا سازيد. به طورى كه همزمان با رشد جسمانى، پيوند او با اين اصول محكمتر گردد.


55. غذاى مناسب و تهيه آن از راه حلال، استراحت و مكان مناسب و سرشار كردن روح كودك از مهر و محبت، سلامتى كودك و رفتار متعادل وى را در آينده، تضمين خواهد كرد.

56. بازيهاى فراوان با كودكان و مشاركت دادن آنان در كارهاى خانه و تعريف داستانهاى شيرين مربوط به بزرگان دين، همراه با محيطى صميمى و سرشار از شادى و نور ايمان و اميد، موجبات سلامت و بهداشت روانى كودكان را فراهم خواهد ساخت.


57. تقويت اعتماد به نفس در كودكان، محركى است كه مى تواند آنان را در انجام بهترين كارها يارى دهد.


58. اگر اعتماد به نفس از كودك سلب شود، كودك در خود احساس ناامنى كرده و شوق و اشتياق انجام هيچ نوع كارى را نخواهد داشت و اگر اين وضعيت ادامه يابد، كودك به فردى ناتوان و بى مصرف تبديل خواهد شد.


59. از راه تشويق و متمايل ساختن به (2) كارهاى خوب و نكات مثبت اخلاقى و عدم سختگيرى (3) در كودك و نوجوان مى توان وى را به سعى و تلاش واداشت، كودك در سايه ايجاد امنيت، احساس آرامش نموده و استقلال شخصيتى اش رشد خواهد نمود. سلامت و مهر  


60. به كودكان احترام بگذاريد، زيرا هر فرد انسانى خواستار اين است كه از طرف ديگران مورد احترام و اهميت واقع شود.


61. كارهاى مثبت كودكان را همواره مورد ستايش قرار دهيد و به آنها بفهمانيد كه دوستشان داريد.

62. هرگز به كودكان نگوييد كه اصلا قادر به انجام فلان كار نيستند، بلكه بايد تشويق كنيد كه با تلاش و فعاليت، قادر خواهند بود كه هر مشكلى را هموار ساخته و در برخوردها موضع مثبتى اتخاذ كنند.


63. والدين بايد در عمل، به نوجوانان بياموزند كه در جستجوى تجربيات تازه ترى باشند و عملا به اهداف ارزشمند، اهميت قائل شوند.


64. والدين و مربيان بايد به نوجوانان كمك نموده آنان را راهنمايى كنند تا بتوانند نقاط ضعف و قوت خود را تشخيص دهند و در بر طرف كردن ضعف و تقويت نقاط مبثت خود بکوشند.

.65حتى الامكان به نوجوانان اجازه دهيد و آنها را تشويق كنيد كه كارهاى كوچكشان را خودشان انجام دهند، مانند: پوشيدن كفش و لباس، جمع آورى وسايل كيف و آمادگى جهت رفتن به مدرسه و.... زيرا اجراى اين برنامه بنياد اعتماد به نفس را در آنان پى ريزى خواهد كرد.


66. هرگز والدين و مربيان نبايد نوجوانان را با برچسبى ناروا برنجانند و يا با گفتارى باعث رنجش خاطر آنان شوند. كودكان در برابر صفاتى نظير خنگ، تنبل و امثال آن بسيار حساس هستند و اگر اين القاب به آنان نسبت داده شود، بزودى باورشان خواهد آمد كه براستى آنان داراى چنين صفتى هستند.


67. والدين و مربيان مسؤ ول هستند كه از سنين طفوليت و در موقعيتهاى گوناگون ارزش ها و ضد ارزشها را به كودكان خود بياموزند و در كارهاى آنان اين امر را گوشزد نمايند.


68. والدين كه در صدد فراهم كردن وسايل و امكانات آينده فرزندان خويش مى باشند، بايد بدانند كه هيچ ارث و ميراثى بالاتر از تربيت و ادب براى فرزندان به جاى نخواهند گذاشت.(4 )


69. والدين و مربيانى كه در حضور ديگران مجال اظهار نظر و ابراز احساسات را به نوجوانان نمى دهند و اغلب انتظار دارند كه آنان در محيط خانه يا كلاس، ساكت بوده و تسليم خواسته ها و گفته هاى بى چون و چراى آنان باشند، چگونه از نونهالان خود انتظار دارند كه در آينده بتوانند اين حصار را شكسته و حق خود يا ديگران را به طرز منطقى مطالبه كنند؟


70. ايجاد يك ارتباط مستحكم بين پدر و مادر در خانه، و بين معلمان و مربيان در مدرسه، در ارائه روش و برخوردى هماهنگ، از اساسى ترين پايه هاى تربتى در رشد شخصيت نوجوانان محسوب مى شود.


71. ايجاد ارتباط با نوجوانان مستلزم صرف وقت است و والدين و مربيان بايستى بخشى از اوقات مفيد خود را به اين امر اختصاص دهند.


72. والدين و مربيان براى افزايش قدرت تشخيص در نوجوانان بايد براى آنان احترام قائل شوند، بطورى كه آنان باور كنند كه وجود دارند و مى توانند بينديشند، استدلال نمايند و نظريات خود براى ديگران تشريح كنند.


73. والدين و مربيان مسؤ وليت دارند كه نوجوانان را از وقايع پيرامون خود آگاه ساخته و براى آنان توضيح دهند كه در محيط پيرامونشان چه وقايعى در شرف انجام است.


74. پافشارى و استوارى در عقايد صحيح و پى گيرى مستمر در مورد وظايف محوله به نوجوانان، موجب استوارى نظر و ثابت قدمى آنان در زندگى خواهد شد.


75. يكى از زمينه هاى ايجاد اعتماد نسبت به والدين و مربيان در نوجوانان پايبندى آنان نسبت به قول و عهد و وفادار بودن آنان است. زمانى كه وعده اى داده مى شود، بايد حتما به آن عمل شود و هرگز با گفتن عباراتى همانند: خوب حالا ببينيم چه مى شود و... آنان را سرگردان نكنيد.


76. هنگامى كه به نوجوانان دستورى مى دهيد، سعى كنيد تا حد امكان زمينه انجام آن عمل فراهم باشد و در حد قدرت و توانايى آنان باشد.


77. خواسته هاى مربيان و والدين از نوجوانان، بايد واضح، صريح و قاطع بوده و حتى جزئيات انجام آن برايشان دقيقا روشن باشد.


78. از عوامل مهم در امر تعليم و تربيت ايجاد ارتباطى مناسب، همراه با نرمى و ملاطفت نسبت به نوجوانان است؛ تا جايى كه ممكن است نبايد نسبت به آنان سختگير باشيد و در غير اين صورت با داشتن رفتارى غير واقعى و نوعى بيگانگى از والدين و مربى، نوجوانان دچار ناسازگاريهاى اجتماعى زيادى خواهند شد.


79. نوجوانان زمانى تمايل بيشتر به ايجاد ارتباط با ديگران دارند كه در خانه و خانواده به آنان اهميت داده نشود و احساسات و افكار آنان درك نشود.


80. پدر و مادر نبايد در حالى كه مشغول انجام كارى هستند با بى توجهى و بى اعتنايى، فرزند خود را طرف صحبت قرار دهند. گرچه پدر و مادر در بسيارى از اوقات به نوعى گرفتار و درگير مسائل خود هستند، ولى مهمتر از هر كارى، اختصاص وقتى براى دلجويى از فرزندان است. صرف وقت براى فرزندان از حقوق مسلم آنان نسبت به والدين است.


81. متاءسفانه والدين ناآگاه كه بيشتر اوقات خود را صرف رسيدن و پرداختن به كارهاى شخصى و آمال و آرزوهاى دور و دراز خود مى كنند، گذاشتن وقت براى صحبتهاى فرزندانشان را كارى بى ارزش و عبث و گاهى اتلاف وقت مى دانند؛ غافلان اين كه در مقابل فرزندان خود حقى (5) و وظيفه اى شرعى و اجتماعى دارند و والدين با كوتاهى در اين زمينه، زمينه انحراف فرزندان را با دست خود فراهم خواهند كرد.


82. پدر و مادر اگر برنامه ريزى درستى در تقسيم اوقات خود داشته باشند، ايجاد ارتباط با فرزندانشان هرگز لطمه اى به انجام ديگر وظايف آنان وارد نخواهد كرد.


83. والدين و مربيان بايد بدانند كه فرزندانشان نيازمند آنند كه به حرفهايشان گوش فرا داده شود انجام اين امر به قدرى اهميت دارد كه با هيچ ارزش ديگرى قابل مقايسه نخواهد بود و از نظر روانى، مناسبترين اوقات براى صحبت با فرزندان هنگامى است كه به رختخواب رفته اند و مى خواهند بخوابند. با شرح داستانهاى جالب مى توان ارزشهاى والا را در ذهنشان جايگزين كرد. البته فرصت زمان بعد از صرف نهار و شام نيز وقت مناسب ديگرى مى باشد.


84. فرزندانى كه از طرف والدين خويش درك نمى شوند و حتى با وجود تمام امكانات رفاهى و سرگرميهاى مختلف، باز هم احساس تنهايى مى كنند وا گر اين حالت ادامه يابد، عواقب ناخوشايندى در بر خواهند داشت؛ بخصوص زمانى كه بزرگتر شوند و قدرت درك و تحليل آنها بيشتر شود، والدين را به عنوان محرم راز خود به حساب نمى آورند و در نتيجه، اين جدايى و تنهايى، عدم احساس امنيت روحى آنان را در پى خواهد داشت و با اين وضعيت نمى توان از آنان انتظار آينده اى درخشان داشت


85. يكى ديگر از نتايج سوء، عدم درك و ارتباط محبت آميز با فرزندان از بين رفتن استعدادهاى فرزندان است، زيرا با وجود چنين ارتباط نامطلوب بين والدين و فرزندان آنان موفق نمى شوند فرزندان را در زمينه هاى مورد علاقه و استعدادهايشان هدايت و كمك و ارشاد نمايند.


86. والدينى كه با فرزندان خود رابطه نزديك و محبت آميز دارند، نه تنها قادرند از مشكلات روحى آنان با خبر شوند، بلكه اين امر سبب خواهد شد كه از استعداد و تواناييهاى فرزندان خود نيز آگاهى يافته و با ارائه راهنماييهاى لازم، موجب شكوفايى استعدادهاى آنان شوند.


87. بهترين راه براى شكوفايى استعداد و خلاقيت و جوانان اين است كه مربيان و والدين دقت و مراقبت كنند كه كودك در انجام چه كارهايى رغبت و تمايل بيشترى نشان مى دهد و توانايى و كار آنان در چه زمينه اى بازده بيشترى دارد؛ از اين طريق مى توان بهترين راهنمايى ها را ارائه داد.


88. راه ديگر شكوفاكردن استعدادهاى نوجوانان و نونهالان، توجه مربيان و والدين به سرگرميهاى آنانست، زيرا كودكان و نوجوانان بطور ناخودآگاه و خارج از هرگونه اضطرابى، هنگام بازى و فعاليتهاى مورد علاقه خود، استعدادهاى نهفته خويش را آشكار مى كنند.


89. در انجام فعاليتها و سرگرمى هاى مختلف كودكان و نوجوانان بايد توجه داشت كه بعضى از آنان به مطالعه رو مى آورند، عده اى تمايل به ساختن وسايل فنى دارند، گروهى به خطاطى و نقاشى علاقه مندند و عده اى به خواندن قرآن با صوتى مليح، رغبت نشان مى دهند؛ در اين ميان، پدر و مادر مى توانند در جهت دهى و تشويق آنها نقش عمده و سازنده و تعيين كننده اى را ايفا كنند. البته نبايد به طور سطحى برخورد كنند، يا قضاوت عجولانه نمايند، بلكه با كمك مشاور و معلمان مدرسه و پى گيريهاى مستمر در دوره راهنمايى مى توانند به اين مساءله پى ببرند. علاوه بر اين، زمانى اين استعدادها شكوفا خواهد شد كه افراد در جهت استعدادهاى مطمئن خود هدايت شده باشند و والدين زمانى مى توانند در اين زمينه كمك كنند كه همواره از درك فرزندانشان عاجز نباشند.. salamatomehr 
مسائل اخلاقى و تربيتى
90. گاهى اوقات پدر و مادر با تحميل فشارها و سختگيريهاى بى مورد اجازه نمى دهند كه فرزندانشان در مواجهه با واقعيتهاى زندگى، درد و رنج و كمبودهاى خود را احساس كنند و به طور معمول استعداد و تواناييهاى خود را ارزيابى كنند و به كار اندازند؛ اين گونه برخورد رشد و بلوغ اجتماعى كودكان را به تاءخير مى افكند و آنان را در اداره امور خويش ناتوان و درمانده نگه مى دارد.


91. والدين بايد خود از قوه تجزيه و تحليل مسائل برخوردار بوده و به فرزندان خود نيز چنين روحيه اى را آموزش بدهند تا آنها نيز با مسائل بطور منطقى و عملى و تواءم با تجزيه و تحليل برخورد نمايند.


همچنين پدر و مادر بايد محور رغبتها و علاقه هاى فرزندان خود را پيدا كرده و مطالب را با زبانى ساده و با ايجاد شرايط مورد نظر با آنان در ميان بگذارند.
92. بايد توجه داشت كه انسانها متفاوت هستند و هر يك بر اساس ‍ موقعيتهاى زندگى و شرايط زيستى و استعدادهاى ذاتى و هوشى، زمينه كار تحصيل در رشته مناسبى را دارند؛ بنابراين، والدين نبايد اين مساءله را از نظر دور داشته و تنها بر اساس خواسته ها و انتظارات خود عمل كنند و كمبودهاى روانى خود را از طريق فرزندان جبران نمايند.


93. ارج نهادن به زحمات فرزندان در امور درسى و يا كارى در مدرسه و يا منزل از مهمترين عوامل رشد اعتماد به نفس آنان به حساب مى آيد. در واقع، تقدير كردن از سعى و تلاش فرد در موارد خاص از مهمترين عوامل هدايت او به موقعيت مناسب و مورد علاقه او خواهد بود.


94. در نظر نگرفتن وضعيت سنى و توان و استعداد معين كودكان و نوجوانان و بى توجهى به پيام قرآنىو لايكلف الله نفسا الا وسعها (6) و برخورد نامعقول با آنان در محيط خانه و مدرسه توسط والدين و مربيان، نتايج نامطلوبى به بار خواهد آورد، بطورى كه موجب دلسردى آنان در امر تحصيل و عدم موفقيتشان در زندگى آينده خواهد گشت.


95. در تعليم و تربيت و در بخورد با انسانها، اظهار محبت و نرمى، ملاطفت و مهربانى و دوستى همراه با عكس العملهاى منطقى و قاطع ثمر بخش ‍ است، نه برخوردهاى سخت گيرانه و خشونت آميز.


96. والدين و مربيان بايد بدانند كه كودكان، موجودات معصومى هستند كه براى مدتى در دست ما به صورت امانت قرار دارند، همچنين وسيله آزمايش ما هستند؛ حقوقى دارند كه بايد رعايت شود، نبايد با برخوردى خشن، روح كنجكاو و لطيف آنان را مكدر ساخت.


97. والدين تا آن جا كه ممكن است بايد خود را براى برخورد با سوالات فرزندانشان آماده سازند و با ارائه پاسخى مناسب، روح كنجكاو او را اقناع كنند.

98. اگر پسر يا دختر خردسالى، درباره باردارى و تولد كودك از مادر سوال كند، مادر بايد درباره اين تغيير فيزيكى كه در وى ايجاد شده و كنجكاوى كودك را برانگيخته است، جواب مناسبى بدهد، به گونه اى كه هم صادق باشد، هم روح كنجكاو او را سركوب نكند. اما اگر پدر و مادر به نوعى از دادن جواب، شانه خالى كنند، كودك بر اثر روح كنجكاوى كه دارد، پاسخ خود را از هر طريق ديگر، ولو از افراد ناباب و به نحوى مفسده بار پيدا خواهد كرد و اين، مقدمه تفكر در مسير غلط خواهد بود.


99. با كودكان خود نبايد رفتارى موسمى و دمدمى داشته باشيم و تنها در بعضى از اوقات نسبت به آنان عشق بورزيم، مهر و محبت در هر شرايطى از جمله احتياجات و نيازهاى روانى كودك است، حتى زمانى كه مرتكب عمل خلاف مى شوند، ولى بايد دانست كه قهر ما به خاطر محبت به او مى باشد. بايد از خداوند مهربان بياموزيم كه او چگونه مهر و محبت خود را نسبت به همه انسانها و در هر شرايطى، حتى زمانى كه گناهكار باشند، مبذول مى دارد.


100. فرزند شما نبايد احساس كند كه محبت شما به او امرى ناپايدار و مقطعى است و هنگام گرفتارى و يا ارتباطهاى اجتماعى و جمعى و يا در ميهمانيها و... توجهى به او نداريد و يا تنها هنگام درس خواندن به او توجه مى كنيد. بايد در هر شرايطى با فرزندان خود با مهر و محبت و از روى عاطفه قلبى رفتار كنيد تا ارتباط شما به آنان مستحكم تر شود و در راهنماييها و ارشادها به نظر شما بيشتر اهميت داده و ارزش قائل شوند.


101. در اظهار مهر و محبت، نبايد تنها به بيان كلمات تشويق آميز اكتفا شود، بلكه ابراز علاقه بايد در اعمال و رفتار و والدين بروز خارجى داشته باشد. بايد طورى عمل كنيم كه فرزندان احساس كنند براى ما مهم هستند. بايد طورى عمل كنيم كه فرزندان احساس كنند براى ما مهم هستند. اگر كاملا به حرفهاى آنان گوش فرا دهيم. آنان هم بطور متقابل ياد خواهند گرفت كه در حال صحبت با ديگران دقت و توجه كافى به سخنان آنها داشته باشند. سعى نكنيم هميشه از يك موضع منفى با آنان برخورد كنيم و يا پيوسته گفتار آنان را قطع كرده و يا آنان را سرزنش نماييم. بلكه بهتر است با برخوردهاى گرم و عطوفت آميز، در او امنيت خاطر ايجاد كنيم و با همدردى، به حركت آنان جهت دهيم و آن را تصحيح كنيم.


102. اگر بعضى از اوقات كودكان خطايى مرتكب شوند (مثلا كلمات زننده اى بر زبان بياورند) يك بار به آنان تذكر دهيد و بعد هيچ توجهى به آنان نكنيد. عدم توجه شما باعث ترك اين عادت خواهد شد.
سكوت در مقابل بعضى از رفتارهاى كودكان و نوجوانان، گاهى به اندازه هزار موعظه و تذكر، ارزش و تاءثير دارد. معلمان و مربيان بايد اين حقيقت را در نظر بگيرند، بخصوص در كلاس، بعضى مواقع واكنشهاى بيجا و نامناسب دانش آموزان با سكوت معلم برطرف مى شود و ديگر تكرار نمى گردد.


103. بعضى اوقات درس نخواندن و انجام ندادن تكليف در خانه، عكس العمل و واكنش منفى كودك در مقابل رفتار والدين است، چرا كه سختگيرى بى حد و عدم ارتباط صميمى و عاطفى والدين موجب مى گردد كه كودكان در مقابل رفتار خشن آنان موضع گيرى كنند.


104. به تجربه مشاهده شده كه يكى از علل اصلى درس نخواندن و عقب ماندگى تحصيلى دانش آموزان در مدرسه، روابط نامطلوبى است كه ميان پدر و مادر در خانه حكمفرماست.


105. هنگامى كه مى خواهيد كودكان را از چيزى منع كنيد، تنها جواب منفى ندهيد، بلكه علت نهى خود را به صورتى آرام و منطقى در يك جمله كوتاه و روشن بيان كنيد.


106. صبر و بردبارى (7) والدين و حفظ خونسردى در مقابل رفتار و عكس العملهاى فرزندان و به كارگيرى تدبير در زمينه راهنمايى و هدايت آنان نقش بسزايى داشته و در پيشرفت تحصيلى آنان بسيار مؤ ثر است.


107. پدر و مادر بايد بطور عاقلانه از بروز حسادت بين فرزندان جلوگيرى كنند؛ مثلا، هنگام ورود به خانه تنها توجه خود را به شيرين زبانيهاى طفل خردسال خود معطوف نكنند، بلكه ابتدا نزد فرزند بزرگتر رفته و احوالپرسى كنند، سپس به طفل كوچك توجه نمايند.(8 )


108. والدين و مربيان بايد آگاه باشند كه كار تعليم و تربيت كارى است بس ‍ دشوار و طولانى، كه مستلزم پى گيريهاى مداوم، مهارتها و دقتها و ظرافتها و صبر و حوصله فراوان مى باشد و در عين حال، بايد روش برخورد با نونهالان محبت آميز بوده و با قاطعيت همراه باشد.
كوچكترين اخلاف و برخورد و ناهماهنگى بين پدر و مادر يا خانه و مدرسه، سبب بر هم زدن اساس اخلاقى كودك گرديده و آثار نامطلوبى بر شخصيت كودك بر جاى مى گذارند. هرگز نبايد در حضور كودك مجادلات لفظى شديدى بين پدر و مادر صورت پذيرد.


109. كودكانى كه در يك فضاى محبت آميز و تواءم با اعتماد و هماهنگى و احترام متقابل بين والدين رشد كرده باشند، موقع ورود به دبستان و همچنين در دوران دبستان، دانش آموزانى متعادل و مطيع بوده و دوران تحصيلى خود را با موفقيت تمام و بدون ايجاد هيچ گونه اختلال رو اين سپرى خواهند كرد.


110. همان طور كه موجودات زنده براى رشد و نمو خود علاوه بر نيازمنديهاى زيستى نياز به توجه و مراقبت دارند، كودكان هم نياز فراوان به محبت دارند و گرسنگى عاطفى به مراتب دشوارتر و بدتر از گرسنگى غذايى است.


111. والدين، اولين مربيان كودكان خود هستند. به همين جهت، نقش آنان در شكل گيرى شخصيت فرزندانشان بسيار حساس و مهم است.


112. اگر خوب دقت كنيم، دلبستگى و علاقه كودك بيشتر متوجه كسانى است كه در مقابل او با انصاف و مهربان و با سخاوت باشند و به خواسته هاى آنان با صبر و حوصله تمام گوش فرا دهند. اصلا نوع رابطه بين والدين و كودكان، در پرورش حس همكارى، دوستى، فرمانبردارى، انعطاف پذيرى و علاقه به كار و درس و تحصيل، تاءثير مستقيم دارد.


113. والدين بايد با مهمترين مسائل مربوط به رشد روانى كودك و نوجوان و جوان، در مراحل مختلف سنى آشنايى كافى داشته باشند.
كودك قبل از ورود به دبستان مراحل مختلفى را طى مى كند كه هر كى ويژگيهاى خاصى دارد، اين مراحل عبارتند از:
1. ميل و رغبت به تقليد؛
2. بى ارادگى؛
3. برترى؛
4. نداشتن تجربه زندگى؛
5. تلاش براى كسب استقلال؛
6. كنجكاوى در كشف حقايق زندگى.


114. مربيان و معلمان بايد توجه داشته باشند كه نبايد مطالب فراوانى را در فاصله زمانى بسيار كوتاه به كودكان ارائه كنند، زيرا آنان بشدت خسته و عصبى مى شوند و نتيجه كارشان، زدگى از كلاس و درس خواهد بود. بايد تا حد ممكن مطالب بطور غير مستقيم و با رعايت ميزان درك و فهم و آمادگى روحى دانش آموز و به طور متنوع و همراه با كارهاى عملى و نوعى بازى و نمايش ارائه گردد. بايد همواره روى فهم و درك و قوه استدلال نوآموز تكيه شود تا انباشتن حجمى سنگين از معلومات در حافظه او.
در حين بازى و تفريح و گردشهاى علمى مى توان مسائل مختلف زندگى را به صورتى عينى و ملموس براى نوآموزان تشريح كرد.


115. كودك در دوران دبستان، آمادگى كمك و همكارى در زمينه كارهاى خانه از قبيل جمع و جور كردن وسايل شخصى، تحصيلى، اسباب بازيها و پهن كردن سفره و... را دارد؛ در صورتى كه با احترام و تشويق مسؤ وليتهايى از طرف والدين به كودك واگذار شود، او محوله را با علاقه تمام و بخوبى انجام خواهد داد.


116. دوران هفت ساله دوم كه نوآموزان در اين مرحله وارد دبستان مى شوند، بهترين موقعيت در جهت آموزش آداب و اخلاق است. اين امر با همكارى مداوم والدين و پى گيريهاى مستمر مدرسه، تقويت مى گردد.


117. والدين مى توانند با برخوردى سازنده فرمهاى رفتارى و تربيتى مدرسه را كه در جهت تقويت اخلاق و آداب اسلامى ارائه مى گردد، بطور دقيق براى فرزندانشان تشريح نمايند و خود نمونه اى عملى براى هدايت كودكان و عادت دادن آنان به آداب و خصلتهاى خوب اخلاقى باشند و فرمهاى مربوط را با پيگيرى مستمر پر كرده و در جهت رشد اخلاقى و تربيتى فرزندانشان يار و ياور مدرسه باشند. salamatomehr  


118. مربيان و والدين بايد به خاطر داشته باشند كه تعليم و تربيت و آموزش و پرورش، يك عمل تدريجى است و مستلزم صبر و حوصله و اراده و خودسازى آنان است، آنان نه تنها بايد با خصوصيتهاى فردى كودكان آشنا باشند، بلكه بايد سعى نمايند انگيزه هاى كارهاى خلاف وى را درك كرده و راه مناسبى براى پيشگيرى از اين نوع عكس العملهاى نامناسب پيدا كنند.

119. با درك وضعيت روحى و آشنايى با انگيزه هاى رفتارى كودكان، مى توان مناسبترين راه تربيتى و روش برخورد صحيح را در مقابل آنان انتخاب كرد.


120. در فرهنگ اسلامى، يك اصل بسيار مهم تربيتى از مرحله كودكى تا به بعد مطرح است و آن: حفظ شخصيت و توجه به عزت نفس كودكان است. رفتار والدين و مربيان با كودكان بايد با حسن تفاهم و اعتماد و احترام به شخصيت آنان تواءم باشد و آنان همواره نقش خود را به عنوان نمونه و الگو از ياد نبرند.
121. شيوه هاى برخورد اوليا و مربيان با كودكان بايد بر اساس دو اصل مهم تنظيم شود:
1. در نظر گرفتن سن و مراحل رشد كودكان؛
2. درك و فهم تواناييها و آمادگيهاى كودك.
122. بايد براى كودكان امكانات و فضاهاى مناسب فراهم شود تا آنان بتوانند، انرژى فعال خود را در جريان بازيها و فعاليتهاى پر جنب و جوش و پرتحرك خود به مصرف برسانند، زيرا كودكان از عدم تحرك خسته و ملول مى شوند و در نتيجه، حالتى عصبى پيدا مى كنند و در برخورد با ديگران بر اعصاب خويش تسلطى ندارند.
بنابراين، والدين حتى المقدور نبايد كودكان خردسال را در مسافرتهاى طولانى در داخل ماشين محبوس نمايند و يا در جلسات بزرگسالان آنان را در محيطى بسته و به مدت زياد و در يك حالت معينى قرار دهند، زيرا اين امر در خستگى شديد روحى و زدگى كودكان از كار و محيط، تاءثير فراوانى دارد.
123. تلاش براى خوب بودن از خصوصيات فطرى نوجوانان است. آنها هميشه فكر مى كنند كه خوب هستند. والدين بايد همواره اين احساس را در آنان تقويت كنند. تشويق و تقويت والدين و مربيان موجب تقويت حس ‍ اعتماد به نفس نوجوانان مى گردد و بهتر شدن رفتار آنان كمك شايانى مى كند.
زمانى كه نوجوان يك عمل خوبى (مثل كمك به ديگران) انجام مى دهد و يا چيزى را به دوستش مى بخشد، بايد به رفتار او ارج نهند و تشويق نمايند. اين عمل در ذهن او به صورت يك عادت مثبت نقش مهمى ايفا مى كند. salamatomehr 
124. لجبازى نوجوانان اغلب مواقعى صورت مى پذيرد كه آنان مورد بى مهرى و نامهربانى بيش از حد و سخت گيريهاى نامعقول پدر و مادر قرار گيرند؛ در چنين شرايطى، لجبازى به عنوان يك عكس العمل دفاعى در برابر رفتار نامعقول والدين ظاهر مى گردد.
125. والدين و مربيان بايد سعى كنند هميشه علل و عوامل رفتارهاى نامعقول و نامتعادل و ناسازگارى كودكان را ريشه يابى و تجزيه و تحليل نمايند تا بتوانند راه و روش درستى در برخورد با فرزندان خود اتخاذ كنند، زيرا هيچ عملى يا عكس العملى بدون علت نيست.
126. در دوره ابتدايى اهداف مهم مسائل تربتى و پرورشى در دو اصل زير خلاصه مى شود:
1- آموزش و تقويت عادتهاى مطلوب و خوب؛
2- پيشگيرى از سرايت نمودن رفتار زشت و ناپسند همسالان در مدرسه.
در اين باره والدين مى توانند با همكارى واحد پرورشى مدرسه، كمك شايانى به جايگزين كردن عادات مطلوب در شخصيت نوجوان بنمايند.


127. تربيت و ادب كودكان از طريق عمل و رفتار والدين و مربيان شكل مى گيرد و تابع هماهنگى بين ارزشها و معيارهاى خانه و مدرسه مى باشد. با پيگيرى مستمر براى هماهنگى هر چه بيشتر اين دو نهاد است كه آداب و نظم و انضباط در وجود افراد، جايگزين شده و اساس رفتار و كردارشان را در آينده شكل مى دهد.


128. خيلى از خصلتها و صفات بد به علت بى توجهى تربيتى در دوران كودكى به وجود مى آيد؛ مثلا، عادت كردن به دروغ، ريشه در عجز و ناتوانى و عدم اعتماد به نفس در دوران كودكى دارد.


129. كودكان معمولا كمبودهاى عاطفى و روانى خود را به صورت هاى مختلف، از جمله لجبازى، زدن ديگران، برخوردهاى خشن، بهانه گيرى و... از خود بروز مى دهند، تا با كودك تفاهم نباشد، نفوذ در وى غير ممكن است، هميشه بايد علتها را جستجو كرد، نبايد تنها به صورت ظاهرى و سطحى با روحيات كودكان برخورد نمود، بلكه بايد به اين نكته توجه داشت كه رفتار و عكس العملهاى آنان معلول مسائل درونى و دوران حساس هفت سال اول زندگى است.


130. معمولا كودكان و نوجوانان تا بدى يك عمل برايشان روشن نشود، از آن دست بردار نيستند، و اين شناخت تنها از طريق گفتار و توضيح مربيان و والدين حاصل نمى شود، بلكه زمانى كه آنان عملا در موقعيتى قرار بگيرند و خود به نتايج زيانهاى آن پى ببرند، بدان يقين حاصل مى كنند، بنابراين، هر كس تا مفاسد چيزى را نداند، قدرت ترك آن را ندارد.(9 )

salamatomehr 

131. تشخيص لجبازى از پشتكار مشكل است، چون هر دو در يك شكل ظهور مى كنند. والدين و مربيان بايد دقت نمايند كه در تشخيص اين دو رفتار خطا نكنند.


132. كلمات و سخنانى كه والدين و مربيان در طول روز به كودكان و نوجوانان مى گويند، اهميت زيادى در شكل گرفتن شخصيت آنان دارد، مثلا، جمله هاى محبت آميز همراه با احترام، اهميت بسيار در تقويت حس ‍ عزت نفس آنان دارد؛ همچنين جملاتى چون: ((تو ديگر بزرگ شده اى))، ((مرد شده اى)) و ((آقا شده اى)) يا ((خانم شده اى)) او را وادار مى كند كه با تلاش مثبت خود، اين باور را براى شما ثابت كند.


133. هيچ كودكى با اخلاق و خصلتهاى بد به دنيا نمى آيدكل مولود يولد على الفطره... (10)
كج خلقى و لجبازى و خودسرى و بهانه جويى را نمى توان خصوصيت ذاتى كودكان به شمار آورد.
بنابراين، كودكان اصلاح پذيرند و شخصيت شان در طول دوران زندگى در خانه و مدرسه شكل مى گيرد و سهل انگارى، بهانه جويى و خود محورى آنان نتيجه برخورد نادرست و نامناسبى است كه والدين و اطرافيان در دوران اوليه زندگى با او داشته اند.


134. تسليم نشدن و نشان دادن خونسردى و صبر و بردبارى در مقابل بهانه جوييهاى كودكان - در صورتى كه اين بهانه جوييها وسيله و تاكتيكى براى دستيابى به خواسته هايى باشد كه شما با آن مخالف هستيد، به او مى فهماند كه شما به اين گونه عكس العملها اهميت نمى دهيد و او بزودى خسته مى شود رفتارش را كم كم عوض مى كند و مى فهمد كه بهانه جويى عادت خوبى براى رسيدن به خواسته هايش نيست.


135. فرزندان با نگاه به سيماى ما و با شنيدن نحوه گفتار و در خواست ما و حتى از آهنگ كلام ما بسرعت تشخيص مى دهند كه آيا موظف به اجراى دستورات ما هستند يا اين كه مى توانند از انجام آن شانه خالى كنند.


136. مربيان و والدين گاهى اوقات بطور ناخودآگاه كودكان را به نافرمانى وادار مى كنند، مثلا، هنگام طرح خواسته هاى خود به جاى قاطعيت و محكم سخن گفتن به خواهش و تمنا، يا تهديد، يا حتى قبول خواسته هاى كودك و يا دادن وعده و وعيد و يا واسطه قرار دادن ديگران متوسل مى شوند و از اين احساس، كودك به اين نتيجه مى رسد كه مى توان نافرمانى كرد.
137. والدين و مربيان بايد توجه داشته باشند كه تقاضاها و درخواستهايشان از كودكان و نوجوانان را به صورتى جدى و قاطع و در عين محبت و احترام مطرح كنند. چگونگى گفتار و آهنگ صداى والدين و شكل رفتار و برخورد آنان نبايد با سستى و بى اعتمادى همراه باشد، چون اين كار، سبب نافرمانى و تمرد كودكان و نوجوانان خواهد شد.
138. اوليا و مربيان بايد به شخصيت كودك، احترام بگذراند و با رفتارى مؤ دبانه شرايط زير را در برخورد با كودكان و نوجوانان خود در نظر بگيرند:
1. به نيكويى و ملاطفت با وى صحبت كنند.
2. خونسردى و آرامش خود را در مقابل بهانه جوييها و سخنان بى مورد او حفظ كنند.
3. با ادب و مهربانى (بدون ايجاد ترس و دلهره و تحقير نمودن) به حرفهاى او گوش فرا دهند.
4. شرايط سنى و مقتضيات روحى و روانى او را در نظر بگيرند.
5. انگيزه ها و علت كارهاى خلاف او را ريشه يابى كنند و بدانند كه ادب و احترام گذاشتن به شخصيت كودكان و نوجوانان به اين معنا نيست كه والدين و مربيان در برابر تمام خواسته ها و تقاضاهاى آنان تسليم و بى اراده باشند، بلكه بايد در عين ادب، خيلى محكم و قاطع راهنمايى كنند.
139. هنگامى كه والدين تقاضاهايى از فرزندان خود دارند، بايد نكات زير را در نظر بگيرند:
1. از خشونت و دادزدن و عصبانيت بپرهيزند.
2. درخواستهايشان بايد واضح، قاطع و همراه با محبت و مهربانى صورت گيرد.
3. نبايد به صورت خواهش و تمنا و با شفيع قرار دادن ديگرى انجام گيرد.
4. با وعده و وعيد و اظهار روحيه نيازمندى نباشد.
5. در خور توان و قدرت و درك آنان باشد.
6. زمينه انجام كار براى آنان فراهم باشد.
7. در هنگام اشتغال به درس و يا سرگرم بودن به بازى و يا كار ديگرى نباشد.
8. خلاف موازين اخلاقى و عقلى و شرعى نباشد.
9. در خواست در مورد كارهايى كه از طرف خانه يا مدرسه ممنوع شده، نباشد.
10. از تهديد، چه واقعى و چه دروغين استفاده نشود، زيرا تهديدهاى غير واقعى بعدا كودك را دروغگو باز خواهد آورد.
والدين و مربيان نبايد فورا با مشاهده رفتار خلاف كودكان و نوجوانان متوسل به تنبيه و اعمال خشونت آميز شوند، زيرا آنان به علت ترس، ممكن است به دروغگويى پناه ببرند و روحيه اى زبون و خجل و شكسته پيدا كنند. salamatomehr  


140. والدين بايد همواره رفتارى جدى، قاطع، عاقلانه و عادلانه و منطبق بر ضوابط شرعى و عقلى از خود نشان دهند.


141. رفتار خشن و تنبيه بدنى به هنگام مشاهده اعمال خلاف، باعث مى شود كه كودك از ترس، حالتى حق به جانب گرفته و متوسل به دروغ شود و تا زمانى كه خردسال است عكس العمل چندانى از خود نشان ندهد، ولى بعدا كه بزرگ شد، ممكن است تحت تاءثير رفتارهاى گذشته والدين با آنان قطع رابطه كند و زندگى خود را از آنان جدا نمايد، زيرا رفتارهاى خشونت آميز گذشته قلب او را جريحه دار كرده و روحش را بيمار ساخته است.


142. كم تحملى و عصبانيت در برابر پرخاشگريهاى كودكان و نوجوانان و توسل به خشونت در برابر آنان از زيانبارترين راههاى تربيت است. اين گونه برخورد با آنان سبب فاصله گرفتن آنان از خانواده و ايجاد روحيه اى تجاوزكارانه در زندگى آنان مى گردد و در نتيجه ممكن است در مقابل هر پيشنهادى كه با مهر و محبت به آنان داده شود، حتى اگر از سوى افراد بيگانه سود جو و غرض ورز باشد سرفرود آورده و به سادگى تسليم خواسته هاى آنان شوند.


143. تقويت روحى كودكان و نوجوانان با كلمات محبت آميز و افزايش ‍ حس اعتماد به نفس آنان در موقعيتهاى دشوار زندگى، آنان را اميدوار كرده و در انجام كارهايشان موفق مى گرداند.


144. با ابراز حسن ظن و مهر و محبت و ايجاد موقعيت هايى براى تفكر است كه كودكان و نوجوانان در ارتباط با ديگران به ارزيابى رفتار و تواناييهاى خود مى پردازند و از راه مقايسه خود با نمونه هاى مثبت يا منفى در جهت مثبت هدايت مى يابند.
مربيان و والدين با بهره گيرى از موقعيتهاى حساس زندگى و با به وجود آوردن شرايط مناسب و مساعد مانند زمينه سازى براى انتخاب دوستان خوب از ميان همسالان به هدايت و ارشاد كودكان و نوجوانان بپردازند.

salamatomehr 
145. نبايد فرزندان بزرگتر را به خاطر فرزندان خردسال كه رفتارى شيرين و دوست داشتنى دارند، سرزنش كرد و در انجام خواسته هاى آنان - به بهانه اين كه آنان بزرگترند و اين كودك، خردسال است - تعلل ورزيد چرا كه اين عمل موجب بروز اختلاف و حسادت بين كودكان و از دست رفتن اعتماد فرزند بزرگتر نسبت به والدين خواهد شد.


146. بزرگترها مى توانند با كمك گرفتن از بازى به راحتى كودكان را به فرمانبردارى وادار كنند و با همبازى شدن و اجراى نقشهاى مختلف، با آنان ارتباط برقرار كنند و مقاومت آنان را در مقابل خواسته هاى خود از بين ببرند، استفاده از جريان بازى و ورزش در تربيت و پرورش خردسالان بسيار مؤ ثر است.


147. خوش خلقى و شوخ طبعى و تعريف كردن قصه هاى جالب و ايجاد شور و شوق در بازى، زمينه نفوذ مربيان خوب را در عمق روح كودكان فراهم مى كند.


148. ((تشويق كردن)) در صورتى كه در جهت رشد زمينه هاى اخلاقى كودك باشد، يكى از روشهاى خوب تربيتى است، ولى استفاده مكرر و نابجا از اين شيوه، سبب رشد خصلتهاى منفى مى شود، به طورى كه كودك همواره احساس برترى خاص نسبت به ديگران پيدا كرده و هميشه ميل به تظاهر و استثنايى بودن و مستحق بودن براى دريافت جايزه را در سر مى پروراند.


149. برخى از پدران سعى دارند كه وظايف خود را نسبت به تربيت كودك بر عهده همسر خود قرار دهند و همواره عقيده دارند كه كار با كودك، مستلزم بيكار بودن و تحمل دردسرها و صرف دقت بسيارى است كه اين با اشتغالات آنان سازگار نيست. (مثلا كار يا درس دارند و از طرفى، تصور مى كنند آينده خودشان مهمتر از وقت گذرانى با كودكان است!) اينان وظايف و حقوق فرزندان را نسبت به خود فراموش كرده اند.(11)


150. والدين اگر با فرزندان خود ارتباطى عاطفى برقرار كنند و به خواسته هاى منطقى آنان توجه داشته باشند، آنان هم بطور طبيعى مكنونات قلبى خود را نزد والدينشان بازگو خواهند كرد از سوى ديگر جدى نگرفتن كودكان و مسخره كردن رفتار آنان سبب قطع ارتباط عاطفى بين والدين و فرزندانشان مى شود.


151. والدين در هنگام حضور در بين فرزندان، بايد ادب و احترام را بطور كامل رعايت نمايند و نبايد در ارتباط با فرزندان خود كارى كنند كه آنان خود را از والدين بيگانه تصور كند و در پى جلب توجه و دوستى ديگران برآيند.


152. رفتار كودكان و نوجوانان متكى بر معيارها و موازين اخلاقى و تربيتى خاصى است كه والدين بطور آگاهانه و يا ناآگاهانه در ارتباط با فرزندانشان در زندگى، اعمال مى نمايند. اگر آنان رفتارى منطقى و مبتنى بر ارزشهاى ثابت و استوار داشته باشند، كودك و نوجوان چگونه زيستن را خواهد آموخت ولى اگر روحيه اى متزلزل و رفتارى غير منطقى و ناهماهنگ داشته باشند، سبب خواهند شد كه كودك و نوجوان، پافشارى و سماجت براى خواسته هاى خود را رمز موفقيت خود بداند؛ طبيعى است كه اين گونه والدين نمى توانند در مقابل خواسته هاى فرزندانشان جواب منفى بدهند و در نتيجه آنان را افرادى پر توقع بار مى آورند.


153. كودكان و نوجوانان با دقت و حساسيت خاصى كه دارند رفتار و كردار خود را بر مبناى ارتباط ويژه پدر و مادر با آنان تنظيم مى كنند. در خانواده هايى كه همه هم و غم والدين فراهم كردن امكانات رفاهى و مصرفى و خواسته هاى غير منطقى فرزندان است و هر خواسته اى بدون چون و چرا به مورد اجرا گذارده مى شود، فرزندان، ((لوس)) بار مى آيند، زيرا والدين، تنها سعى و تلاششان بر اين بوده است كه وسايل راحتى و آسايش آنان را فراهم آورند و بدون اين كه بگذارند آنها با واقعيتها و محروميتهاى طبيعى آشنا شوند، خود همه كارهاى آنان را انجام مى دهند؛ در اين صورت خانه مكان مناسبى مى شود براى رشد فزاينده خود پرستى و خود خواهى كودكان و توقعات غير منطقى آنان.


154. تقاضا و درخواستهاى والدين از نوجوانان بايد بر مبناى ترغيب و تشويق كارهاى خوب او و شكوفا كردن گرايش درونى وى نسبت به خوب بودن تنظيم گردد. اين گرايش درونى بدون استثنا در تمامى افراد وجود دارد. والدين بايد با استفاده از اين ابزار تربيتى، خود را طورى به نوجوان نزديك كنند و رابطه دوستانه و صميمانه اى با او داشته باشند و در حدى نوجوان را به فعاليتهاى مثبت علمى و دينى و اجتماعى سوق دهند كه موجب خستگى و كسالت روحى وى نشوند و هرگز با فشارهاى مستبدانه، او را به انجام كارهاى عبادى وادار نكنند.

salamatomehr 
155. اگر خانواده ها و والدين با معيارهاى صحيح اسلامى و اصول اخلاقى ثابت و استوار، با كودكان و نوجوانان برخورد نمايند، بدين وسيله آنان را يارى مى دهند كه چگونه در اجتماع و در موقعيتهاى مختلف، موضع گيريهاى مناسبى داشته باشند.


156. والدين بايد بطور طبيعى و منطقى و با مراقبت لازم اجازه دهند فرزندانشان با ساير كودكان رفت و آمد داشته باشند تا خود را به دور از هر گونه خيالبافى و بزرگنمايى ارزيابى كنند. البته در اين مورد بايد همسالان خوب و خانواده هاى مؤ من مورد توجه باشند.


157. به كودكان خود يارى دهيد تا تصورى حقيقى و واقعى از نقاط ضعف و قوت خود داشته باشند و هرگز خود را فردى بى نظير و استثنايى تصور نكنند.


158. اگر شرايط زيستى و روابط اخلاقى در خانواده متعادل باشد، كودك سعى مى كند در حد توان بر مشكلات خويش فائق آيد والدين نبايد برطرف كننده موانع طبيعى كودك باشند، بلكه بايد از دخالت كردن در موقعيتهاى نابه جا خوددارى كنند و بگذراند او خود به تنهايى ياد بگيرد كه چگونه با شرايط ناخوشايند رو به رو شود و كودك درست، زمانى مى تواند عكس العمل طبيعى از خود نشان دهد كه از حمايت شما برخورد نباشد.


159. والدين سعى كنند شخصيت فرزندانشان را مستقل بار آورند و طورى كارهاى آنان را جهت دهند كه بتوانند روى پاى خود بايستند، زيرا فردى كه اعتماد به نفس پيدا كند، بمراتب از شخصى كه وابسته است خوشحالتر است.


160. والدين و مربيان بايد موضع گيريهاى خود را در طرفدارى از حق در مقابل ديدگان نوجوانان حفظ كنند و هيچ وقت كوتاه نيايند و پابر جا و محكم بايستند و از حق حمايت كنند و روحيه اى واقعگرايانه و منصفانه از خود نشان دهند تا آنان در عمل با اين مسائل آشنا شده و ياد بگيرند.


161. والدين در عمل به كودكان نشان دهند كه بردبارى و تحمل عقايد مخالف خصلت پسنديده اى است و خود عملا نشان دهند كه مى توانند عقايد ديگران را تحمل نمايند و با ايجاد جوى سالم، و آزاد براى ارائه عقايد موافق و با پرداختن به بحث و تبادل نظر مى توانند قوه تفكر و استدلال كودكان و نوجوانان را تقويت نمايند.
بايد در عمل به آنان بياموزند كه در صورت پى بردن به اشتباه خويش با شجاعت آن را بپذيرند و در اصلاح و تعالى افكار و اخلاق خويش تلاش ‍ نمايند و زود از كوره در نروند.


162. هميشه نبايد پاسخ سؤ الات را به فوريت و به صورت كاملا سهل و آسان به دانش آموز ارائه داد، بلكه مطالب را بايد به صورتى بيان كرد و شرايط را به گونه اى ايجاد نمود كه دانش آموز به انديشه و تفكر واداشته شود و خود به راحتى جواب سؤ ال خود را پيدا كند.


163. در مدرسه بعضى از مربيان و معلمان، تنها وظيفه و رسالت خود را در اين مى بينند كه در كلاس، حاضر شوند و در فضايى خشك و بى روح و بطور يكجانبه مطالبى را به شاگرد ديكته كنند. اين معلمان و مربيان در نيافته اند كه روح انسانى چه پيچيدگيهاى روانى، عاطفى و احساسى در ارتباط با رشد و دريافت ذهنى دارد و مادامى كه شوق و انگيزه براى فراگيرى مطلبى، موجود نباشد، مطالب در ذهن آنان جايگزين نمى گردد. رفتار آشفته و برنامه ريزى نشده و بى ضابطه اينان باعث مى گردد كه بسيارى از استعدادها و سرمايه هاى بالقوه كشور از رشد و شكوفايى به پژمردگى گرويده و از رسيدن به كمال علمى و اخلاقى محروم گردند.
------------------------------
1- دع ابنك سبع سنين، و يودب سبع سنين، و الزمه نفسك سبع سنين (وسائل، ج 5، ص ‍ 125).
2- یا معاذ بن جبل! بشر و لاتنفر...؛ بشارت بده و تنفر ايجاد مكن
3- يسر و لاتعسر؛ آسان بگير و سخت مگير!
4- قال على (عليه السلام): لاميراث كالادب.
5- رساله حقوق، امام سجاد (عليه السلام) حق اولاد بر والدين، به جلد سوم اين مجموعه (آنچه والدين و مربيان بايد بدانند، قسمت آخر) مراجعه شود.
6- بقره (2) آيه 286.
7- الحلم زين الخلق؛ بردبارى زيور اخلاق است)) (نهج البلاغه).
8- قال على (عليه السلام): الانصاف يستديم المحبه: انصاف سبب دوام محبت مى شود)) (غررالحكم(.
9- قال على (عليه السلام): من لم يعرف مضره شى ء لم يقدر تركها (نهج البلاغه)
10- حديث نبوى.
11- قال رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم): ادبوا اولادكم فانكم مسؤولون عنهم.
------------------------
رضا فرهاديان

سلامت و مهر 

http://www.sibtayn.com

دیدگاه خود را بیان کنید



نظرسنجی